_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

دخــــتر که باشـــی خنده بر لـــب داری امـــــا ...

هوالمحبوب:

دختــــر کـــــه باشـــــی خنـــده بــــر لـــب داری امـــــا

پشتـش کمـــی اشـــک و شکـایـــت گهگـداری ست ...

تمام دیشب ایـــــن کلیپ را دیده بودم و اشک ریخته بودم و به این فکر کرده بودم  چرا با همه ی دختر بودنم هیچوقت و توسط هیچ کسی شبیه دخترها با من رفتار نشده.تمام شب بارها این کلیپ را دیده بودم و هق هق کرده بودم و دلم خواسته بود به آغوشی پناه ببرم که قوی تر از من باشد.به دستهای مهربانی که روی سرم کشیده شود و بدون کلمه ای حرف از نوازش دستهایش حس کنم که چقدر درک میکند که من طفلکی بوده ام.

کلیپ را دیدم و به یاد آوردم جای تمام سیلی ها و کمربندهایی که در تمام طی این سالها روی بدنم جا خوش کرده بود و من در خفا اشک ریخته بودم و جلوی چشم همه ی آدمها بلند بلند خندیده بودم.تمام شب کلیپ را دیدم و دلم خواست قدرتی وصف نشدنی مرا از تمام دنیا جدا کند و به من بگوید چقدر متأسف است که هیچوقت دختر بودنم ،نازک بودنم،لطیف بودنم،حساس بودن و شکننده بودنم به چشم هیچ کس نیامده و همه خیال برشان داشته محض زبان درازی و شیطنت و کل کل کردنم با مردها ، پوست کلفتم و بی خیال  .بگوید چقدر متأسف است که من تمام این سالها دلم خواسته خودم را قوی و مرد نشان بدهم که مبادا مردی به خودش فرصت و اجازه ی سوءاستفاده بدهد. که همه ی عمر تا قبل از آنکه با تمام وجودم عاشق یکی از این مردها بشوم همه متفق القول بودند من از زن بودن و دختر بودن بویی نبرده ام ،بس که میترسیدم  از دختر بودن و ضعیف بودنم بهره ها بجویند.

دیشب دلم برای تمام الی از همان موقع که از ترس میخوابید که زودتر صبح شود و دعوا و کتک و حرفها تمام ،تا همین امشب که با خون دل خوابیده بودم سوخت.

تمام این سالها دختر بودنم و حساس بودنم و ضعیف بودنم و پر احساس بودنم را پنهان کرده بودم و نقض و دفن و هی خواسته بودم هویدایش نکنم  ولی بالاخره تاب نیاورده بودم این همه پنهان کاری را و عاقبت کنار مردی که میپرستیدمش خودم  خودم را لو داده بود.

لو داده بود که الی ضعیف است.که الی زیادی زن است.که الی دلش این همه سال به خاطر رسیدن به آخری فرح بخش لال شده بود و خودش را به هرچیزی مشغول کرده بود که نپوسد..علت ترسش را از دعواهای خیابانی و شنیدن فحش های بد وسط خیابان،عاشقانه دوست داشتن خواهرها و برادرش در این دنیای پلید،علت دل ندادنش به همه ی مردهایی که دلشان ضعیف کشی میخواست و هزاران راز سر به مهر را که هیچ گوشی نشنیده بود لو داد.ساق پایش را  لو داده بود-همان جا که اپلاسیون کار دوهفته پیش موقع دیدنش گفته بود میترسد به آن دست بزند  و توصیه کرده بود بروم دکتر که نکند توده ی سرطانی باشد و من نگفته بودم ورم کهنه ی  سگک کمربندی ست که چندین سال پیش دستهای مردانه ای آن را تحفه آورده.

دیشب ،تمام شب،تا زمانیکه اشکهایم تمام شوند و دهانم خشک و بالش زیر سرم خیس کلیپ را دیدم و ضجه زدم که نه مردی که خون و پوستم از او بود ،نه مردی که خواهرانه و حتی مادرانه دوستش دارم و نه حتی مردی که بی هیچ اتصال خونی و پوستی و گوشتی میپرستمش با من به مثابه دختر رفتار نکردند،بس که همه شان هزاران دلیل داشتند برای خوب تا نکردنشان و من باید دختره خوبی می بودم برای درک کردنشان  و بقیه ی مردها و رفتارهای مزخرف و دختر خر کنشان بروند به جهنم وقتی اینقدر دنیا جای منفوری ست برای دختر بودنه کسی که با همه ی وجود دختر بود و دلش دختر بودن میخواست و چون زمین جای قشنگی نبود میبایست زره به تن میکرد که مبادا ته مانده ی احساسش را نیز با هزار دلیل منطقی و غیر منطقی له کنند...

الی نوشت :

یکـ) دیشب معصومه را به همه ی معصوم بودنش قسم دادم برای طاقت دادنم،برای تاب آوردنم،برای خوشبختی ِ الناز که مادرانه دوستش داشتم و برای آرامش تمام دل های نا آرام و برای دختری که دلش اندازه ی سهمی میخواست که نداشت...

دو) روزتون مبارک دخترها ...

سهـ) من یک زنم که با لگدی میشود مجاب ... "این را گوش کنید!"

چاهار) از تمام مردهایی که این پست را میخوانند و با من مهربان میشوند متنفرم!بروند به جهنم ! به همان جا که به آن تعلق دارند!همین!

نظرات 10 + ارسال نظر
banuye nor o ayne 1394/05/25 ساعت 22:45

Shayad mard budano faghat hamoun 6.7 saleha midunan

تو خیلی وقته نیستی و من باید از دست عصبانی باشم،نه ؟

برام چقدر آشنا بودن این حرفا الی

:)

سهـ زیادی خووووب بود!

زیادی نوش روانت خانووووم

س 1394/05/26 ساعت 18:44 http://youandhe.blogfa.com

شما واقعا دختر خوبی هستید. آنقدر دخترید که احساساتتان را به راحتی مکتوب می کنید. من مثلا مردی هستم که مهربان نشدم بلکه رشک بردم بر دختری که دخترانه می نویسد؛ دخترانه ای که مردانه تر است از بسیاری مرد نوشته ها. و من دعا می کنم که همیشه دخترانه پایدار و برقرار بمانید

ممنون و یک عالمه آرزوی خوب برای شما آقاااا

[ بدون نام ] 1394/05/27 ساعت 06:22

متاسفم...

:)

فاطمه 1394/05/27 ساعت 12:31 http://yadegari20.blogfa.com

زن بشی تا که مرد بچه ت شه
توی بازی عشق بُرد کنه
تازه می فهمی واسه چی میگن
زن باید مردشو بزرگ کنه


زخمهامو ببند خون داره
خونه رو غرق میکنه کم کم
دست و پا میزنم که دل بکنم
دست و پا میزنم فرو میرم


زندگیم تحفه نیست اما تو
زخمهامو ببندو بعد برو
از خودازاریام می ترسم
دست و پامو ببند و بعد برو

به توهم دلم رو خوش کردم
مث مردی که با خیال زنش
خستگیمو بغل کنم بخزم
توی آغوش گرم پیرهنش

مرد رویام هی پسم میزد
رفت مردی که من رو عاشق کرد
فکر آغوش بهتری بودم
مادرم مرد پدرم دق کرد

مریم بهروزی

مبارکمان باشد

زن هم نشدیم بچه بزرگ کنیم

فقط میشه به احترام الی ه این پست سکوت کرد... همین...

:)

رضا 1394/05/30 ساعت 19:31

این گریه های هر شبه ام روی تختخواب یه جوریه.
شاید هر شبم بهتر باشه، بعد مکث بینش هم به نظرم لازم نیومد.
البته من یه گوشنده! سادم. خودت بهتر میدونی

بگم هر شبم یه هجاش کم میشه که!

راسش منم یه گوینده م ،شاعر یه چیزی نوشته که نمیشه رووش حرف زد!

+دست و پنجه کامنتتون درد نکنه :)

:)

سهی رنگی رز سابق 1394/07/10 ساعت 21:35

الی چقدر پارسال تا حالا تغییر کرده ای؟
چرا اینقدر ناله شده ای تو شعر بودی آنهم یک شعر زیبا همان بمان و یا بعتر از آن شو.....

خوب میشم...به جان بچه آخرم که به عمه چش سفیدش کشیده خوب میشم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد