_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

تکــــرار شــــد خــــــدا و مـــــرا اشتــــبــــاه کـــــــرد...

هوالمحبوب:

In Ecuador ,when a girl turns 15,there is a great celebration and the girl wears a pink dress.Her father puts on birthday's girl first pair of high heels and dances the waltz with her while 14 others girls and boys also dance waltz

حال میفهمم چرا نمیتوانم کفشهای پاشنه بلند بپوشم و مثل بچه ی آدمیزاد راه بروم و به در و دیوار نخورم و یا در رقصیدن بی استعدادم و یا اینکه چرا لباس صورتی رنگ را با تمام فریبندگی و معصومی اش دوست ندارم.

در پانزده سالگی هیچ کس با من والــس نرقصید و یـا کفشهای پاشنه بلند به من پیشکش نکرد.شاید تقصیر هیچ کس نیست حتـــی تقصیر خـــدا که مـــرا اشتباهی در جایی غیر از اِکوادور خلق کرد...!

شع ــر نـوشــت :

یکـ)  تکــــرار شــد خــــــدا و مــرا اشتــــبــاه کــرد

     آن شــب که از زمیـن خـودش بـاز بـرنــداشـت..."   گوش هم نکردید،نکردید...چیز زیادی از دست نداده اید!

دو) زندگــــی چیزی جــــز شع ـــر نیست...          بابـــــک را بخوانیــــد.           

نظرات 61 + ارسال نظر

ولی گاهی بغضی نیست که راه سخن را ببند بلکه این یکی از عکس العمل های طبیعی قلب است برای پالوده شدن ، چون زمینی که پس از مدتها باید آیش شود هیچ چیز در آن کاشته نشود تا قوت خود را بیابد و اکنون فصل فصل آیش قلب من است تا ریشه های تعلق در آن بمیرند و عشقی نو را شاید و عشقی را ابدی را باید چون این دفعه می خواهم در آن در درخت بکارم
درخت وارستگی

ما که کلا میخوایم تسویه خونه بزنیم از بس پالوده شدیم ها :)

درختکاری تون مبارک :)

absolution 1392/06/11 ساعت 02:07

حالا پاشنه بلند پات نکنی به جایی بر می خوره خانم؟! :)
سلام...

نه والا ! به هیچ جا بر نمیخوره

حتی خودم!

دیگه داشتم راس راسی باور میکردم مفقودالاثر شدی ها مهندس :)

سلام الی جان

چه کوتاه...

به روزم عزیزم

ممنون...

با تشکر مرضیه :)

هنگامه 1392/06/11 ساعت 23:20

دلتنگم...نه برای کسی... از بی کسی ...!!!
خسته ام... نه از تکاپو... از در به دری...!!!
نه دوستی ... نه یادی ... نه خاطره ی شیرینی...!!!
تنهایم...
تنهاتر از آن سنگ کنار جاده...!!!
اما مشتاقم... !!!
مشتاق دیدار آن کس که صادقانه یادم کند...!

هل من ناصرا ینصرنی و این حرفا دیگه ؟

هنگامه 1392/06/11 ساعت 23:21

چی شده کامنت های قبلی من کجاست ؟؟؟

ایناهاش سر جاش ...امن و امان و دست نخورده :)

هنگامه 1392/06/11 ساعت 23:21

بهت گفته بودم ک .... هیچی بیخیال

خوب چرا حرفتو میخوری خو؟؟؟؟

... 1392/06/12 ساعت 10:32 http://www.undertherain.blogfa.com

یکی از دلایل من برای دوست نداشتن گابریل گارسیامارکز همین ه...!
ابتذال!!!!
البته اون طفلیم تقصیر فرهنگشه ولی تو عشق سالهای وبا میخواستم کله اون فلورنتیو رو بکنم!!!
یا تو صدسال تنهایی یه ساعت وقت برد تا فهمیدم کی بچه کیه!!!!
دی سلینجر بهتر مینویسه....خیلی قشنگتر...
اما ایرانی لطیفه...
حتی مبتذل ترین -بدون سانسور-نوشته های قدیمی و جدیدش لطیف و نجیب و وفاداره...


بازم اینا هذیونه....
انقدآمپول زدم که نگو...الانم میخوام برم واسه بعدی...
تازه بعد ۱۴سال سرم زدم...!

بعله!زاینده روده...دیروز که رد میشدیم یه بنده خدایی گوسفنداشو آورده بود علفای تهشو بخورن!!!

الان یعنی از اتاق تزریقات کانکت شدی فاطمه؟

من یه دنیا ممنون داردونم از اطلاع رسانیتون خفن :)

تازه شم اونا که دیدی گوسفندای من بودند اورده بودمشون هوا خوری :)

ادیب 1392/06/12 ساعت 11:27 http://19paknevis.blogfa.com/

این روزها دنیا پر از دیوار چین است...

از هر طرف که بنگری دنیا همین است

absolution 1392/06/16 ساعت 06:35

نه خانم...
ما هستیم...
مشغله و بدبختی زیاده!!

تا باشه مشغله :)

یک عالمه هی علامت سوال و تعجب و اضطراب بودیم از غیب شدنتون.

داشتیم کم کم می اومدیم دم صنعتی پرس و جو :)

تو وب گردی به اینجا رسیدم ،مث همون وقتهایی که تو دل کوچه پس کوچه های شهر به یه آشنا میخوری ...
این پست و انگار من بهش فکر کرده بودم شما نوشتی ....حالا نه تو اکووادور تو همین ایران خودمون میون دهه 70 و 80 ...
درد مشترک حرف مشترک ....شاید هم نسل و دهه مشترک...
همیشه با کفش پاشنه دار مثل غاز راه رفتم...من 15 ساله ای با تی شرت گشاد و شلوار جین بودم...:))))

و آدم مشترکی که در پانزده سالگی نبود...

اردی بهشت 1392/06/24 ساعت 20:38

فکر می کردم فقط منم که رقصم خیلی زیادی به دل نمی شینه :))

مال ما که اصلن نمیاد که بشینه :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد