_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

عاقبت روزی فرا خواهد رسید...

هوالمحبوب: 

دارم زندگیم رو میکنم وبه کسی کاری ندارم 

اگرهم غصه ای هست واسه خودم وبا خودم  

توی خلوتم وشبها...

توی خلوت خودم از غمم لذت میبرم و بیخیال تمومه دردها.... 

روی خاطره ها وآدمها تمرکز میکنم وبا تصورشون لذت میبرم 

باتصور اینکه الان خوشحالند 

الان آروومند  

الان راحتند 

الان توی بهترین لحظه ی زندگیشون هستند 

تظاهر میکنم هیچ خبری نیست 

تظاهر میکنم که چی؟ 

تظاهر میکنم که مهم نیست  

وتظاهر میکنم که..... 

بعد ازراه میرسی 

به خلوته درد آلوده خودم با خودم هم راضی نمیشی ومیخوای به هم بزنیش  

میخوای خودت رو حتی توی خاطره هام خراب کنی 

انگار که به خاطره ت حسادت کنی

که چرا اون همیشه هست ومن نه؟؟.....

مثل همیشه دنباله جوابی

جواب سوالهایی که حتی جوابش نه کمکی به درده من میکنه ونه کمکی به رفع کنجکاوی وشیطنت تو

مثل همیشه طلبکاری

طلبکاره دونستن ومن باید موبه مو جواب بدم وبی خیاله خودم که پرازسوالم

سوالهایی که نه میپرسم ونه خواهم پرسید ونه جوابش به دردهام کمک میکنه ونه حتی جواب داره

سوالهایی که هیچ وقت نمیشنوی وجوابهایی که همیشه به دنبالشی

دریغ میکنی تمومه حرفهای خوب رو 

دریغ میکنی تمومه اتفاقات خوب رو 

دریغ میکنی تمومه اونی که باید بشنوم ونمیدونم چیه 

دریغ میکنی....

دریغ میکنی ومن با مهم نیست گفتن خودم را دعوت میکنم به آرووم باش

...ومهم نیست

باشه  

باشه 

باشه 

یه خورده دیگه صبر میکنم 

همین روزا تموم میشه 

ومن می مونم وتمومه خاطراتم که خالی از تمومه آدمهاس 

ولذتی که با درد میکشم 

من می مونم وخودم.... 

همون منه بی انصاااااف 

وتو حتی اگه بخوام وحتی اگه بخوای دیگه حقه بودن نداری 

هیچ وقت....

واین آخرین پرده ی نمایشه...

پرده ها میاد پایین ونور میفته اون گوشه

اون گوشه ای که هیچی نیست

اون گوشه ای که از اول هیچی نبوده

و من می مونم و.....