_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

پسر که ناخلف افتد،پدرزند چوبش...پدر که ناخلف افتد پسر چه کار کند

هوالمحبوب:

نشسته رو بروم

زل زده توی چشمام وبغض کرده،انگار که منتظره یه جمله ست!یه تلنگر!یه جمله که بپرسه خوبی ؟

بهش میگم حرف بزن....حرف بزن.....حرف بزن و اینقدر بیقراری نکن!

اشکاش سر میخوره از چشماش وقل میخوره روی گونه هاش

اگه عمل منافی عفت وخلاف شرع هم کرده بودم ،اگه رابطه ی نامشروع هم داشتم جریمه ش هشتاد ضربه شلاق بود!اسلام میگه ،نه؟

ولی انگار گناهه من از این هم بالاتره !اگه نبود که روزی هشتاد ضربه شلاق نمیخوردم!میخوردم؟

حتما حقمه!آره حتما حقمه!من اشتباهی اینجا به دنیا اومدم!نباید اینجا به دنیا می اومدم!حالا که افتادم اینجا باید مجازات بشم!!!!

بعد زل میزنه رو برو....هی با خودش زمزمه میکنه..هی با خودش مروور میکنه...هی با خودش حرف میزنه.

میگه تا حالا شده مدیون بدنت بشی؟تا حالا شده شرمنده ی بدنت بشی؟

بعد آستین هاش رو میزنه بالا وشروع میکنه دستاش رو بوسیدن...شروع میکنه پاهاش رو بوسیدن...شروع میکنه روی دستهاش اشک ریختن..شروع میکنه زخمهای دست وپاهاش رو با اشک شستشو دادن و انگار که دست وپاهاش بشنوند میگه:الهی بمیرم براتون! الهی بمیرم!به خدا من شرمنده تونم!ببخشید که اینطوری شدید.ببخشید که باهاتون اینطوری تا میکنم.اما به خدا یه روز از عهده شرمندگیتون در میام!به خدا جبران میکنم!

الی میگه همه چی آخرش خوب تموم میشه...به خدا اون روز جبران میکنم..نمیذارم کسی بهتون چپ نگاه کنه ،چه برسه به اینکه روتون کمربند بکشه!

الی همه چی آخرش خوب تموم میشه،نه؟

فقط اشک میریزم...فقط اشک میریزم و میگم  دختر پاشو نمازت رو بخون اینقدر غر نزن.پاشو  برو پیش اونی که باید و باهاش حرف بزن تا دلت آرووم بشه!

اشکاش را پاک میکنه با پشت دستاش و آرووم میگه :آخ! وبعد میگه:الان موقع نماز نیست!دلم پره!خیلی پره!یهو بشینم پیش خدا نفرینش میکنم!خدا شاید حواسش هیچوقت به خواستنهای من نباشه اما اگه دلی شکست وچیزی خواست رهاش نمیکنه!یهو نفرینش میکنم و بعد.....

بذار دلم آرووم بشه بعد میرم میشینم پیش خدا.وای به روزی که باید جواب تموم دردهایی که به من داده را بده!وای به روووزش!

الی!خودت گفتی آخرش خوب تموم میشه!مگه نه؟

سرم را تکون میدم و میگم بهت قول میدم!

نظرات 7 + ارسال نظر
دخترشرقی 1390/09/01 ساعت 22:25

سلام الی جون دلم از این مطلب گرفت.
یه چیزایی برداشت کردم. ولی خدا مهربونترینه. باهاش حرف زدن اروممون میکنه

منم دلم گرفت
هزار دفعه خوندمش وخودم هزار دفعه دلم گرفت
خداراشکر
آخر سر نگفتی چه خبر ها!؟!

سید هادی 1390/09/02 ساعت 07:08

«من نزدیکم، دعای دعا کننده را اجابت می‏کنم وقتی که مرا می‏خواند...»بقرة : 186

کجاست جای تو در جمله ی زمان ،که هنوز؟
که تا ابد؟که همیشه؟که جاودان؟که هنوووووووووز؟.....

حمید 1390/09/02 ساعت 15:19 http://hamidhaghi.blogsky.com

جور دیگر باید دید..............

برای شما بدونه اینکه چشهاتون را هم بشورید قبوله

دخترشرقی 1390/09/03 ساعت 16:17

هیچ خبری عزیزم
سلامتیت

خداراشکر که خوبی

دلشکسته 1390/09/04 ساعت 03:07

آخر خیلی چیزا توی زندگیم خوبی بوده. ولی این آخریه که بد شده دیگه هیچوقت خوب نمیشه. نمیتونم بگم چیه چون اینقدر بد هست که نشه بگی!! این دل شکسته دیگه درست نمیشه الی. خودمو معرفی نمیکنم چون نمیخوام فکرتو مشغول درد کسی کنی که یه روزی مثل خواهرش بودی و هستی. فقط اینو بگم زخم بدن خوب میشه..آدمای بد یه روزی از دنیات میرن..زمان سختی یه روز تموم میشه. ولی دلی که بکشنه دیگه درست نمیشه...!

اگه خوب تموم نشده بدون هنوز تموم نشده
نمیدونم کی هستی ومهم هم نیست !اما بدون اگه توی زندگیم هستی همیشه دوستت دارم
روی من همیشه حساب کن

حمید 1390/09/04 ساعت 09:15 http://hamidhaghi.blogsky.com

قبون چشمای شما....وای الان سوسک میشم...تقصیر توس که هی تعریف چشم و ...اینا میکنی ادم رو مجبور به فریب میکنی(دیگه علامت سوال و تعجب نمیزارم که گیج نشی)!!!؟؟؟؟؟!!!!!

سوسک شدین خبرمون کنید لنگه دمپایی (اونم از حاج خانوم!)حوالتون

حمید 1390/09/07 ساعت 20:26 http://hamidhaghi.blogsky.com

ای هفت خط

کلا کتک میخوای ها!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد