_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

تو چه بی انتها میبخشی و ما چه حسابگرانه تسبیح میگوئیم . . .

هوالمحبوب:

 

متنفرم از آدمهایی که تسبیح دست میگیرند.متنفرم از ریا!!حالم بد میشه!دست خودم نیست!ضربان قلبم تند تند میزنه و داغ میشم...خدا اهل عدد و رقم نیست.خدا هم مثل الی از عدد بدش میاد.اگه حرف عدد میزنه واسه فهم بنده ست! که اگه صدتا بخونی سیصد تا بهت میدم..

یعنی اگه صدتا بشه نود و نه تا، خدا میگه  قبول نیست !جر زدی منم جر میزنم؟

خدا هم از عدد و رقم بدش میاد....شرط میبندم!

بهم میگه تسبیح یعنی ذکر یعنی دعا یعنی ثنا یعنی سلام....

بهش میگم تسبیح یعنی.... یعنی توی دلت و بدون شماره انداز  تا موقعی که از نفس بیفتی نمیتونی بگی خدا پاکی ...خدا بزرگی ..خدا سلام..خدا دوستت دارم..خدا حواست هست....خدا حواسم هست....خدا ببخش...خدا شکرت...خدا سلام به همه ی خوبهات ..خدا رهام نکن..خدا نگام کن...خدا تو معبودی...خدا من عبدم....خدا تو ربی...خدا من مربوبم..خدا آهای ...خدا آهااااای ...خدا خدا خدا خدا....

باید برای اونی که بدون کنتور و بدون شماره و بدون حساب کتاب بهت داده شماره بندازی و بگی این قدر گفتم  حالا اینقدر ای ول؟!!!!!

از تسبیح بدم میاد...از تسبیح توی دست آدمهای توی خیابون و کوچه و بازار و کوی و برزن بدم میاد...و گرنه عاشق تسبیح سجاده م..عاشق دونه های درشت و براقش....عاشق دونه هایی که توی دستای مامان حاجی جا میشد و قل میخورد..عاشق تسبیح توی کیفم  که من را میبره به چهار سال پیش روبروی یه گنبد سبز و فیروزه ای....عاشق تسبیح توی خلوتم و جلوی خدا..درست روبروش!

ولی وقتی باز هم میخوام دعا کنم و دستام را ببرم بالا، تسبیح را میندازم...

خالی ه خالی دستام را میبرم بالا که نکنه یهو این امر بهش مشتبه بشه که الی میگه :"ببین این عالمه و به تعداد این دونه ها صدات کردم زود باش جواب بده ....زود باش !ببین خیلی شد، نامردی نکن!!!!!"

بدون تسبیح میگم:من که از عدد بدم میاد....یادم نیست اصلا چقدر چی گفتم یا چقدر دیگه باید بگم.نمیدونم چقدر بدهکارم و چقدر طلبکارم!هرموقع  و هرچی دوست داری بده...اصلا درد بده،مرگ بده....فقط خیطم نکن! من نه،الــــــــــــــی گناه داره ها!

بدون تسبیح میگم!

از آدمایی که تسبیح دست میگیرند بدم میاد.از آدمایی که دارند داد میزنند ما داریم صداش میکنیم و دل ه همه تون آب ! از آدمایی که براش شماره میندازند و حواسشون به تعداد گفتنشون ه!


از عدد بدم میاد..اون هم از عدد بدش میاد ولی با عدد میگیره و بی عدد میده و من هنوز منتظــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرم




پــــ . نـــــ


ستاره جان دیروز واست ایمیل را فرستادم.نمیدونم آدرس ایمیلت را درست نوشتم یا نه.چون خودت گویا @ نذاشته بودی.درصورتی که ایمیلم بهت رسیده یه ندا بده حاج خانوم و گرنه آدرس درست ایمیلت را مجددا برام کامنت کن.با تشکـــــــــــــــــــــــر

نظرات 7 + ارسال نظر
بابک 1390/11/12 ساعت 09:54

دستهای خالی را دوست دارم. دستهای بی الایش و خالی را خدا هم دوست دارد. از سنگینی دستان بیزارم...

من هم دستهای خالی را دوست دارم
هم اون صحنه ش که مسعود رایگان به خسرو شکیبایی میگه
:حسینم!امیر حسینم!........
بعد بغض میکنه
بعد اون آخر خسرو میره و امیر حسین دستاش تکون میخوره
اونجا که میگه نتونستم ودستام خالی بود
یعنی وقتی میبینم میمیرم ها!
میمیرم!

ستــــــاره 1390/11/12 ساعت 11:34

....................

ستاره جونم سفر خوبی را برات آرزو میکنم و یه دنیا سلامتی دختر
با یه دنیا هیجان منتظر دیدنتم
زووود بیا
.
.
.
ایمیلم باز نمیشه
برات از سون از پاسیبل ( ) میفرستم

سلام الی جون ممنونم که سر زدی

وبلاگت جالبه بازم سر بزن خوشحال می شم

اگرچه دو الی در یک اقلیم نگنجد اما..................
سعی میکنم

نگین 1390/11/12 ساعت 14:06 http://www.mininak.blogsky.com

بله بله آلبالو میباشم

به سلامتی
.
.
منم که مشخصه کی ام دیگه!
.
راستی چند وقته میرسی؟
ساری!
اون زرد آلو بود

سلام
منم امدم واقعا
حالا چیکار کنم الی این رحیم من دیوانه کرده توهم که دستم خوندی
بگو چیکارکنم
درضمن من باگل پسر قهرم

خوش آمدی واقعا!
خداراشکر که بالاخره فهمیدی دیونه ات کرده
دستت را خوندن هم کار شاقی نبود
بعدشم
دفعه آخرت باشه با گل پسر قهری
.
.
قانون الی:
فقط من حق دارم با گل پسر قهر باشم
ولا غیــــــــــــــــــــــــــر!

دلارام 1390/11/13 ساعت 02:04

واقعا بعضیا چی فک میکنن...
با خدا طرفن یا با بغال محلشون؟ که انقد دادم انقد میخام...
تهدید میکنن؟ منت میذارن؟ عدد میارن؟ چرتکه میندازن؟
وااااای
عجب صبری خدا دارد...
اگر من جای او بودم...

همان بهتر که او خود جای خود بنشسته...

کاش بدونن اگه به چرتکه باشه که ما الان اینجا نبودیم...
چرتکه هه از نوع رحمته از نوع بخشش بی نهایته که الان من هستم... ماهستیم...

واقعا الی چی فکر کردی؟؟؟؟

شهاب 1390/11/17 ساعت 12:50 http://87873.blogfa.com

سلام
قربون تو دختر که انقدر شیرین حرف میزنی
حرفت حرف منم هست
آدم وقتی با خدا حرف میزنه نباید که شیپور دستش بگیره که ملت ببینید من اهل خدا وپیغمبرم
به نظرمنم تسبیح وذکرباید تو خفا باشه اونم برای خدا نه خلق خدا

نظرتون لایک
جهت قربانی شدن لطفا تشریف ببرید آخر صف
با تشکر

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد