_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

مــــــــــــــــــــــــــرد میشــــــــــــــــــــــــوم.....

هوالمحبوب:


دیروز در کنار تو احساس عشق بود

دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود


دستان کوچکت که جنون مرا نوشت

این واژه های غرق به خون مرا نوشت


هرجا که رد پای شما هست می روم

فکری بکن به حال من از دست می روم


قلبم شکسته است و هی سرد می شوم

بگذار بشکند عوضش مـــــــــــرد می شوم


دستان خسته ام به شقایق نمی رسد

فریاد من به گوش خلایق نمی رسد


این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست

یا مثل چشم های شما با کلاس نیست


این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر

هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر


بین خودم و آینه دیوار می کشم

هرشب که پشت پنجره سیگار می کشم


شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست

در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست


بانوی دشت های قشنگی که سوختی

عشق مرا به رهگذران می فروختی


چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین

این دست ها همیشه جوان نیست نازنین


شاید کسی که بین غزل های من گم است

در فصل های زندگی ام فصل پنجم است


یا نه درست مثل خودم لاابالی است

از مردمان غمزدهء این حوالی است


حالا ببین علیه خودم غرق می شوم

در منتها الیه خودم غرق می شوم


دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند

احساس می کنم غزلم ناتمام ماند


برای من به دنیا اومده!قسم میخورم! مطمئنم فقط برای من به دنیا اومده! تا این شعر رو واسم بگه!تک تک بیتهاش ماله منه!اصلا شعر خودمه که یادم رفته بود بگم.یادم رفته بود سراینده ش بشم.یادم رفته بود بنویسمش! این همه سال زندگی کرده تا این شعر رو واسم یه جا بنویسه تا من پیداش کنم وهزار بار بخونمش و حظ کنم.

شاعرش رو میگم!

اونکه حتی اسمش رو هم بلد نیستم.

یادم رفته! درست مثل شعرش که یادم رفته بود بنویسم.

دیگه رووش غیرت ندارم .

شعرش رو میگم!

شعرم را میگم!

مینویسم و میذارمش اینجا که بخونید و بشنوید. تقدیم به همه ی الی ها ! و برای "طلیعه"! اسمت قشنگه طلیعه جان!من را یاد یه خاطره ی دور میندازه!خیلی دووووور....


*** مــــــــــــــــــرد میــــــشوم >>>>> اینجــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا

نظرات 4 + ارسال نظر
sonbahar 1390/11/27 ساعت 18:41 http://sonbahar.blogsky.com

من تصادفا اینجا اومدم. ولی این شعر زیبا توجه ام رو جلب کرد. یک جورایی به من هم حس می ده؛ مثل یک بخشی از زندگیم:

هر جا که رد پای شما هست می روم
فکری بکن به حال من، از دست می روم

قلبم شکسته است و هی سرد می شوم
بگذار بشکند عوضش مرد می شوم

بین خودم و آینه دیوار می کشم
هر شب که پشت پنجره سیگار میکشم

متشکرم

یاد نازنین افتادم
تا دیدم نوشته سون بهار
وای نازنین
وای سون بهار
شعرش قشنگه
شاعرش اول واسه من گفته بعد برای بقیه
همه شبیه همیم
همه

سلام
منم اینجام منتظرتم زود بیا

اووووووووووووووووووووووه چه خبره باااااااااااااا!
منتظر بودن صبوری میاره و آرامش و سکوت
چرا اینقدر قال میکنی دختر

نازی 1390/11/29 ساعت 08:18

سلام الی
سلام
نمی دونم شاید من دارم اشتباه میکنم اما گاهی فکر می کنم چقدر ما 2 تا با اینهمه تفاوت شبیه همیم !!!!!!!

دلم یه حالیه الی
یه حالی که مثل تک تک این ابیاته

اینم دوست دارم :

حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!

حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه

اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!

خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!

برمیگردم چـون

دلـتنـگـت مــی شــوم

همه مون شبیهیم دختر
بعضی وقتا یه خورده شبیه تر بعضی وقتا کمتر
ولی همه یه جوریم
یه خمیر مایه داریم
یه حس
یه حال
یه خوشحالی
یه غم
فقط مدلش فرق میکنه
همین
بگذار بشکند...عوضش مرد میشوم
شکایت؟؟؟؟
قسم خوردم هرگز

دلارام 1390/12/01 ساعت 01:15

خشگل بود... و تو ماه خوندیش...

مرسی که نمیذاری دلم از شدت تنگ شدن بمیره و واسم صداتو میذاری...

اینبار صدای الی غم داشت...
۱ عالمه احساس داشت...


دلم برات یه ذره شده دلارامم
مراقب دلارامم باش تا برگردم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد