_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

سخت میگیرد جهــــــــــــــان ،بر مردمان سختـــــــــگیـــر....

هوالمحبوب:

با شیوا خداحافظی میکنم .اون میره تهران و من می ایستم مثل هزارتا مسافر دیگه تا اتوبوس از راه برسه و برسم به اصفهان...

همه ی اوتوبوسها پره و هیچکدوم توقف نمیکنه...نمیتونم یه گوشه بایستم و زل بزنم به مردم....هندزفری را میذارم توی گوشم و میرم کنار جدول و قدم میزنم تا منتهی الیه به اصطلاح ترمینال و از دور تماشا میکنم یه عالمه آدم که چمدون به دست توی این آخرین روزهای سال، عازم شهر و دیارشونند...

صدای بلند را دوست دارم...آهنگ اونقدر صداش بلنده که نمیذاره صدای هیچ کس را بشنوم و حظ میبرم..این موزیک من را یاده یه عالمه آدم میندازه اما صدای بلندش اجازه نمیده حتی بهشون فکر کنم و من باز قدم میزنم....

تقریبا دو ساعته منتظرم و هیچ اتوبوسی نمیاد و این راننده سواری هم از بس گفت اصفهان در بست  و هی اومد کنارم و گفت خانوم اصفهان؟؟؟ و من گفتم نه! دیگه داشت منو میکشت....

خیلی دیر شده بود اما نه اتوبوس می اومد و نه کرایه ای که سواری قرار بود بگیره منصفانه بود....

دیگه از موزیک گوش دادن خسته شدم..دلم همصحبت یا همسفر یا همراه یا همپا میخواست....

خانومی که کنارم ایستاده بود ازم پرسید چند ساعته ایستادم و بهش گفتم ...گفت یعنی اتوبوس برای اصفهان نیست؟؟..منم لبخند زدم و گفتم :هست! من منتظره هلی کوپترم! با اتوبوس حالم بد میشه!!!!!

دختر محجبه ای بود رفت کنار دوستاش و بهشون گفت بدبخت شدیم!!!!

چهارتا خانوم محجبه بودند که از حرف زدنشون معلوم بود طلبه اند....

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

رفتم کنارشون و وقتی راننده سواری داشت گولشون میزد ،روابط عمومیم را شروع کردم و تصمیم بر این شد پنج نفری سوار بشیم و به جای نفری بیست هزارتومن ،نفری 12 هزارتومن بدیم وخلاص!

سگ خور!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یه عالمه ساک داشتند.... و من بودم وهمون یه کیف مشکیم که تازه غیر از کیف پول و عینک و دستکش و تقویم و کارت شناساییم هیچی توش نبود..

به صورت MP3 و بسته بندی سوار شدیم  وعازم خونه...

یعنی اون عقب من داشتم میترکیدم از فشار و جا تنگی....هی هم یه نگاه بهشون میکردم و روسریم را درست میکردم و گیسای گلابتونیم (!!!!!!!!!!!) را میکردم داخل و تا ترمز میکرد یهو ناغافلی ، زیر لب ذکر میگفتم و بلند استغفرالله میگفتم و لعنت بر دل سیاه شیطووون

تصور کن کنار چهارتا طلبه خانوم ،هووولووووو نشستی و بعد راننده برات آهنگ لب اناری قربونت برم بذاره و تو بخوای بخندی و نتونی!!!!

کیفم را دادم به خانومه کناری و گفتم بذارش روی بلند گو ی پشت سرت تا صداش نیاد اذیت بشیم..... مردم چه بی ملاحظه اند والا!!!

اونم میخندید و میگفت اگه ناراحتید بگم کمش کنه!!!!..منم میگفتم ناراحت که هستم ولی خوب بذارید راحت باشه من یه فایل آرووم دارم شعره گوش میدم و هندزفری را گذاشتم توی گوشم و "خانومم تویی و آی خدا قلبم میریزه " گوش دادم..استغفرالله!

یعنی تا خود اصفهان مرده بودم از خنده ولی خوب نمیشد کاری کرد!

خانومه هی بهم میگفت صاف بشین ،میگفتم :نه! یهو کرایه بیشتر حساب میکنه!

رااننده شنید و گفت شما با این پول دادنتون باز هم فکر میکنید زیاد میدید؟12هزارتومن کرایه وی آی پی اتوبوسه!

گفتم :وی آی پی تک صندلیه! آب میوه میدند  با کیک! بعدش برات فیلم هم میذارند،اون آخر اتوبوس هم آب معدنیه! بعدش هم آهنگ لایت میذارند و تا خود مقصد میتونی بخوابی! دو طبقه که سوار نمیکنند....(که یهو دیدم خانوما از بلبل زبونیم زل زدند بهم و یه جوری لبخند میزنند واسه همین خودم را جمع و جور کردم و گفتم: البته خدا خیرتون بده برادر!!!!!!!!!!!!!!!! همین هم کلی اجر داره!!!!!!! ممنون!!!!!!!!!!!!!!!!!!

یعنی رسما خودم مرده بودم از خنده! اما نمیشد بخندی که!

فقط خانومه کنار دستیم دیدم سرش را کرده توی چادرش و انگار داره میخنده ولی من اصلا به روش نیوردم و روم را کردم به پنجره و دید زدن بیرون....

تا برسیم خونه مکافاتی بود ها.....اما کلی فیض بردیم در جوار خواهران روحانی و معصوم...

یه زیارت کردیم با اعمال شاقه.....خدا قبول کنه


الی نوشت:


1. میبوسم میگذارم کنار......

تمامه.....تمامه......

میبوسم میگذارم کنار ، تمام داشته هایم را....

بی خیال من....

بی خیال تمام روزها و آدمها....

میبوسم میگذارم کنار تمام داشته هایم را ..

تمام  عده ی زیادی از آدمهایم را ..


2. میدونستم....

میدونستم خدا از اخلاقم سو ء استفاده میکنه....

میدونستم من میشم مسئول تدارکات این تولد....

میدونستم اگه اشک به چشماش بیاد دق میکنم ...

میدونستم وقتی از مهر و محبت روز افزونه(!!!!) شوهرش اشک میریزه ، خودم میرم کنارش و دست میکشم به شکمش و بهش میگم مگه من مرده ام؟....لباس بپوش بریم.....زود باش تا بچه اینجا به دنیا نیومده...نکنه فکر کردی من پزشک دهکده م ؟؟!!!

به خدا اگه بچه اینجا به دنیا بیاد من غش میکنم ها!..

بجنب تا پدر سوخته سرش را نیورده بیرون....میریم بچه را به دنیا میاریم و میبریم توی غار بزرگش میکنیم تا بزرگ که شد به خونخواهی ما قیام کنه.....

بعد با اشک میخنده و من بغلش میکنم و میگم بیخیال دختر.....بیخیال.....

با آتیش توی دلم میخندم و خوشحالم که دیگه از من نگران نیست....

میدونستم باز هم الی.....

نظرات 10 + ارسال نظر
Nima 1390/12/25 ساعت 09:51 http://Nimacruise.blosky.com

سخت نگیر دیگه شما هم

ما نمیگیریم
اون میگیره

ما هم کم نمیذاریم.....

بروبچ 1390/12/25 ساعت 21:49

الی خانم زیارت قبول ...
حالا کی بیایم متبریک بشیم
در ضمن بهت بگم اب زاینده رودا باز کردن
برو خوب حال کن که دیری نپاید

کلا من در متعلق به همه ی ملتم

شما اشاره کن متبرک میشی به نام پدر پسر روح القدس

مبارکا باشه آب زنده رود از برکت قدوم مسافرای نوروزی

چه بامزه بوددددددددددد

بامزگی از خودتونه

پیشکش

بابک 1390/12/26 ساعت 09:15

می گم تو پستای خنده دارتم آخرش با حزن و اندوه خواننده به پایان می رسه ... عین این مداح ها که تو تبویزیون نشون می ده که ملودی می خونن و آخر سر برقا خاموش می شه و روضه بی بی رو می خونن همیشه فکر می کنم این پی نوشت های شما خودش یکپا پست می شود مثل کتاب های باستانی پاریزی که همه به خاطر پی نوشت هایش عاشقش هستند ...

راستش من کل پست را به خاطر اون الی نوشت آخرش مینویسم
درست مثل نماز که واسه ی اون دعا و سجده وسکوته آخرش میخونم
درست مثل زندگی که به خاطر آخرش زنده م
درست مثل الی......
.
.
.اگه قرار بود پست بشه ،پست میشد!
الی نوشت میشه که فقط چنگی به مطلب بزنه و رهاش کنه....تا راس راسی رها بشه
درست مثل.....

زهرا - شیراز 1390/12/26 ساعت 18:21

خیلی با نمک بود عزیزم خسته نباشی

دلم برات یه ذره شده دختر
برای اون روزا
برای تو
برای تند تند حرف زدنت
و برای شیراز

سلام خواهر.....
پیشاپیش سال نو را بهتون تبریک میگم
انشالله سال پر برکتی داشته باشید

التماس دعا برادر
سال نوی شما هم تهنیت

Nima 1390/12/26 ساعت 21:31 http://Nimacruise.blosky.com

شما می گی من دختر خوبی ام بعد می گی بدم !
گیج شدیم دیگه ...

خب اول خوبم بعد بدم بعد کلا دختره خوبی ام همین
گیجیتون مرتفع شد آیا؟

محسن 1390/12/26 ساعت 21:49 http://www.parsi71.blogsky.com

سلام من محسن هستم مدیروبلاگ www.parsi71.blogsky.com
به وبلاگم سربزن اگه قابل دونستیدماروهم لینک کن
درپناه حق

مبارکا باشه مدیر وبلاگ پارسی هفتاد و یک.....

[ بدون نام ] 1390/12/26 ساعت 22:01

چرا اون بالا جای کامنت را بستی باز؟
شاید آدم بخواد دو کلوم حرف حساب بزنه

واقعا دختر دار شدی؟
قدمش خیر باشه
توی پستت جای خیلی جمله ها خالی مونده.مطمئنی همه چیز را نوشتی؟
باز کلک زدی الی؟
حالا اسم باباش چیه ناقلا؟

بسته چون هرچی بگی یا بگند اشتباهه
من که در صدد شنیدن خوب بود وبلاگم بیا و به من سر بزن و عالی بود الی و بوس بوس و از این حرفای تکراری نیستم که!
کامنت یعنی نظر!
نظر راجب اونی که هست و اتفاق میفته
یعنی تایید یا تکذیب گفته هات
وشاید یاد گرفتنه یه چیزه تازه راجب اونا
و شاید حتی سکووووت
وقتی چیزی میشنوم که اشتباهه و نشون دهنده ی درک نشدن پستمه دردم میاد.....
چون پیش خودم متهم میشم به جلب کامنت!
خوب
سکوت میکنم در برابر سکوت
این که بهتره
گاهی هرچی بگی اشتباهه
چون فقط خودت میدونی چه خبره!
....
.
.
واقعا دختر دار شدم
اسمش مریم ه به تقدس مریم
اسمش ساراست به معصومیت سارا
و شتاید اسمش یه چیزه دیگه باشه
اسمش فعلا دختر الی ه
.
.
جای اون جمله هایی که خالیه درده
از اون دردایی که نخواستم و نمیخوام کسی را توش دخیل کنم
فقط اون تیکه ی خوبش را انتخاب کردم تا حتی با اینکه کسی نمیدونه چه خبره اما توش دخیل باشه و حظ ببره از خوشحالی و تولد دختر الی.....
.
.
.
دخترم وقتی دختر الی ه بابا نداره
الی وقتی عباس آقا نداره ،دخترش هم بابا نداره
شدم الی مقدس
که بی همسر بار برداشت.....
.
.
درضمن تبریک میگم مفقود الاثر بودنتون را
صرفا به دلیل نبودن اسمتون عرض کردم
!

محسن 1390/12/26 ساعت 22:16 http://www.parsi71.blogsky.com

الی جان ممنون ازاینکه بهمون سرزدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد