_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

همــــــــــــــــــیـــــــــــنـــــــــــــــــــــــــ ....

هوالمحبوب:



 

پلکی میان چشم توتامن زمان،همـــــــینــــ


بردار این حریر فاصله را از میان همیـــــنـــــ


دارد نگاه منتشرم محو می شود


در نازکای وسعتت ای آسمان ،همیــــــنــــــ



از کهکشان موی تو تا جوی آفتاب


مارا بس است زمزم شعری روان،همیــــنــــــ


اینجا خدای واژه غزل خیز می شود


بر بافه های نور فراروی مان،همیـــنــــــ


دارم به بند می کشم اسفندهای شعر


اردی بهشت خاطره با من بمان، همـــــینــــــــــ



 "حمید خصلتی"

نظرات 7 + ارسال نظر
aasi 1390/12/29 ساعت 18:57 http://sonbahar.blogsky.com

دوباره سلام؛ دلم گرفته بود همینجوری اومدم بهت سر بزنم!!

به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمه‌های صدایت
نه یوسفم، نه سیاوش، به نفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست! تاب وسوسه‌هایت
ترا ز جرگه‌ی انبوه خاطرات قدیمی
برون کشیده‌ام و دل نهاده‌ام به صفایت
تو سخت و دیر به دست آمدی مرا و عجب نیست
نمی‌کنم اگر ای دوست، سهل و زود، رهایت
گره به کار من افتاده است از غم غربت
کجاست چابکی دست‌های عقده‌گشایت؟
به کبر شعر مَبینم که تکیه داده به افلاک
به خاکساری دل بین که سر نهاده به پایت
"دلم گرفته برایت" زبان ساده‌ی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت!.............


سوگند 1391/01/01 ساعت 00:07

سال نو مبارک الی

مبارک بادت این روز و همه روز
مبارک بادت این سال و همه سال.....

.
.

سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم!

سوال: چرا بخش کامنت رو از بعضی قسمت ها برداشتی ولی بعضی قسمت ها نه؟! علت خاصی داره الی؟!

سبزه ها را گره زدم امّا

با کدام آرزو؟ کدام دلیل؟

مثل من ذرّه ذرّه می میرند

همه ی سال های بی تحویل
.
.
گاهی منه پر حرف ، سکوت را به کل دنیا هم نمیدهم
.
توی وبلاگت نوشتم سون بهارم:)

سوسن 1391/01/13 ساعت 20:04

یک عالمه حرف برای گفتن دارم.
بیا و بخونم.
من فقط برای تو نوشتم تمام درد و دلاما.
آدم ها را غربال کردم با ذهن کوچیک خودم . بیا و به انشای کوچکم نمره بده.

از غربال کردنه آدمها بیزار بودم و هستم
اگرچه همیشه آدمهای زندگیم دو دسته بودند:
لیلاها و غیر لیلاها
ولی همیشه هر دو دسته را به یک اندازه دوست داشتم
فقط قیدش فرق میکرد
بیشتر و کمتر
ولی
ولی
من هم مجبور شدم غربال کنم
الان آدمهای زندگیم سه دسته اند:
لیلا ها ...غیر لیلاها .... شبه لیلاها(کسایی که ادای لیلاها را در میارند!)
.
میام میخونم سوسن جان

سوسن 1391/01/15 ساعت 10:09

.........................

اخلاقه تعریف وتمجید ندارم
توی دلم با تمومه وجود ستایش میکنم
با ذره ذره وجودم
وشاید پشت سر مخاطبم
ولی بیشتر مواقع زبونم :"کی تورا گفتم آنچه دلخواه است؟!"
فرقی هم نداره دختر یا پسر
اگرچه این قضیه در مورده مردها بیشتر صادقه و درصورتی که دیگه دارم خفه میشم تحسین یا تمجید کنم
.
.
نباید میگفتم و یا بگم
اما به قول "سید":
من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق...
.
.
لیلاها بهونند که حواست بره اون بالا وبهش بگی مررررررررررررررررررررسی
براش تا خوده صبح شعر بخونی و بدونی هیچ وقت از اعتمادت سوء استفاده نمیکنه
اگرچه زیاد از اعتمادم که نه ،از اخلاقم سوء استفاده کرده!
لیلا یعنی اون
یه قطره از اون
یه تیکه از اون
یه صدا از اون
یه نگاه از اون
یعنی هنوز بهت امید داره
یعنی هنوز هم فکر میکنه آدم میشی
درست میشی
اونی که باید میشی
لیلا یعنی اون
لیلا بودن درد داره
آره
خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
من خودم بارها لیلا شدم
بدونه اینکه بدونم
و نخواستم باشم
چون درد کشیدم
بد جور درد کشیدم
باید همه ی حواست باشه حالا که لیلا شدی نشکنی
که اگه شکستی ،این تو نیستی که شکستی ، اون را زیر سوال بردی
باید آبرو داری کنی
چون لیلاییت از خودت نیست
هر کاری بکنی به پای اون مینویسند
واسه همین درد داره
واسه همین کیف داره
واسه همین همیشه به خدا التماس کردم لیلا نشم ولی یه عالمه لیلا داشته باشم
و همیشه التماس کردم لیلاهام لیلا بمونند و خراب نشند وخودشون را با دست خودشون نابود نکنند
آره سوسنم
وقتی کمالت را فریاد بزنی دیگه کمال نیست
خودنماییه
ریاست
حتی اگه فریاد هم نزنی و توی دلت از خودت کیف کنی
دیگه تمومه
و خاک برسرت
چون بالیدی به چیزی که از تو نیست
با مال دیگرون پز دادی
دیگرونی که کافیه نخواد تو لیلا بشی
چنان به ستوهت میاره که روزی هزار بار به غلط کردن بیفتی
باید به اونی که هستی راضی بشی وباشی ودعا کنی اونی باشی که باید
به قول بچه ی جناب سرهنگ :"راضی باش!"
اگه قراره پیغمبر باشی(یعنی پیغام بر ،پیغام آور!)، باش!
نخواه پا فراتر بذاری و بشی خدا
که ابلیست میکنه و از درگاه اون ،بلکه از درگاه ونگاه همه میفتی
.
.
بهت که گفتم
لیلاها انکار میکنند لیلاند
خاصیتشونه
اگه اصرار بکنند میشند ابلیس و ازچشم تو و اون میفتند
نه پیغامبر
.
.
بعضی حرفا را فقط به یه سری آدم خاص میزنی و بعضی ها را برای همه و بعضی ها هم می مونه برای روز مبادا
یه عالمه حرفه نگفته دارم که مخاطبش گم شده
خیلی وقته گم شده
انگار از اول گم شده بود
انگار اصلا از اول نبود
راستی تو ندیدیش؟!

سوسن 1391/01/15 ساعت 12:51

هااااااااااااااااااااا؟

دقت کردین بیشترین پست رو اسفند90 نوشتی؟!
اونم تو زمستون... :))

اون سال ،سال شگفت آوری بود.سال پر از دردی که تمومی نداشت.مخصوصن زمستون و مخصوصن اسفند...
خدا را شکر که تموم شد و خدا رو شکر که هنو ادامه داره و خدا رو شکر هنوز هم درد هست!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد