_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

جانش کلــمه شــد و کــلــــمــه را نفروخت....

هوالمحبوب:

بعضی آدمها مدیوونند

تا آخر عمر 

اصلا تا آخر عمر نه

تا آخر دنیا

تا اون لحظه ی دمیدن اسرافیل توی صور مدیوونند

به من نه

به تو نه

حتی به خودشون هم نه

 یا به اشک هایی که خو کرده به چشمهات

 یا به بغضهایی که تو رو تا مرز خفه شدن میبرند 

 یا به "رو بالشتی ای " که مجبوری هر روز صبح بشوری و پهن کنی توی آفتاب تا خشک بشه 

 یا به سنگفرش های پیاده رویی کهتعدادشون را حفظ شدی از بس روشون قدم زدی و شمردیشون 

یا به ستاره هایی که خسته شدند از بس شنیدند و دم نزدند...

یا به لامپی سقفی که نابود شد از بس بهش خیره شدی و حرف زدی..

یا به گوشهایی که مجبورشون کردی هر روز و هر لحظه به یک ملودی ِ تکراری گوش بند تا یه عالمه حرف و حدیث و ملودی ِ دیگه را گوش ندند و حتی نمیدونند به چی گوش دادند

  نه به هیچکدوم از اینها مدیون نیستند

به خاطر "کلمه " مدیونند

به کلمه ای که خودشون را بهش سنجاق کردند

اجازه دادن با اون خطابشون کنی

اصلا تو چرا خطابشون کنی؟

خودشون را به اون ملبس و مزین کردند

وقتی پرسیدی ببخشید شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتند:من؟؟؟هه هه! من اسمم "دوست ِ "!

به تمام حروف "دوست" مدیوونند...

اونها به "دوست" مدیوونند

به تمام حروف دوست مدیوونند

به "دال" مدیونند

به "واو " مدیونند

به "سین" مدیونند

به "ت" مدیوونند

به "دوست " مدیوونند

به "ایمان" مدیونند

به "عهد" مدیوونند

به "اعتماد" مدیونند

به " اعتمادی" که فاحشه شد مدیونند

اصلا به تو نه

حتی به خودمشون  هم نه

به بچه ی نامشروعی که اعتمادت، پـَس انداخت مدیوونند

به "ایمانی" که کفر شد مدیوونند

به بچه ی نامشروعی که بدون احراز هویت پدرش و تست دی ان ای سقط شد مدیوونند

به ایمانی که بهشون سپردی و هر شب وقتی توی عمق خواب بودی،اونقدر دست به دست شد و دهن به دهن گشت که نفهمیدی از کی بارور شد و بچه ی نامشروع متولد کرد...

به "عهد" مدیوونند

به "قول" مدیونند

به "ایمان" مدیوونند

به "سکوت" مدیونند

به "کلمه" مدیوونند...



الی نوشت:


یـــک)لعنت به باکـــرگی روح و جسم وقتی که ایمانی فاحشه شد!


دو) امپراتور عزاداره ! همینــــــــــــ !

نظرات 18 + ارسال نظر
س.م 1391/03/22 ساعت 01:08

کلمه شد
و تن،
تنت،
که وطن شد
غزل مطنطن شد!
و رقص شد...
و تتن تن تنانه حرکت کرد

این شعر را برحسب اتفاق دیروز خوندم
فقط "کلمه " نداشت
عاشق این نمازم...

سرودن از تو شبیه نوشتن وحی است
و آیه آیه تو را می شود تلاوت کرد‌:

الم تری... که غزل کیف می کند با تو!؟
تنت ارم شد و من را به باغ دعوت کرد

و تن، تنت، که وطن شد غزل مطنطن شد!
و رقص شد... و تتن تن تنانه حرکت کرد

به سمت عطر تو تا قبله ها عوض بشوند
و بعد رو به تو قامت که بست‌، نیت کرد:

منم مسافر چشمت! مرا شکسته نخواه!
و نیت غزلی در چهار رکعت کرد!

رکوع کرد... و تسبیح هاش پاره شدند!
و مهر را به سجودی هزار قسمت کرد!............

سلام دادای اصفهانی ،
من عاشق لهجه تونم بخدا.
نمی دونم کی باعث دلشکستگیت شده اما اینو درک کردم که خیلی پرمغز نوشتی که شاید اگه این طرفت این کارو باهات نمی کرد این طور شاید فیلسوفانه نمی نوشتی.
استادی می گفت :
اول عبادت،
بعد تفکر ،
بعد عشق ،
بعد انالحق .
می خوام بهت بگم الان عشق رو گذروندی و بجایی می رسی که وجود حق تعالی رو تو وجود خودت می بینی و دنبالش تو عالم مکان نمی گردی .
بهر حال امید وارم دلت سرشار از نور شادی و امید و توکل و دوست داشتن باشه عزیز.
یاحق

عشق؟
طرف؟
دل شکستگی؟
من؟؟؟؟؟؟؟
کدوم عشق؟
کدوم طرف؟
چرا برامون حرف در میارید؟؟؟
عــَجـَبـــــ !
آدم اگه عاشق باشه عشق را نمیگذرونه ،عشق را زندگی میکنه حضرت اجل!
اونی که میگذرونی ،عشق نیست،عادتـــه ! که حس سر ِ جاشه ،آدمه عوض میشه ؛عروسک ها عوض میشند و تو هستی و عشق به عروسک ها،اولا!
دوما،آدمها همه وسیله اند برای رسیدن به اون ،اصلا اگه عاشق ِ آدمی بشی خاک بر سرت!
اصلا اگه به وصالش برسی که بیشتر خاک برسرت!

"عشقی به من بده که مرا سازد ...همچون فرشتگان بهشت تو
یاری به من بده که در او بینم...یک گوشه از صفای سرشت تو
راضی مشو که بنده ی ناچیزی ....عاصی شود به غیر تو رو آرد..
راضی مشو که سیل سرشکش را.....در پای جام باده فرو آرد...."

حرف من عشق نیست ،که معلومه که نیست!
حرف من "کلمه " ست و "دِین"
همین!
.
.
حرفات را برای یه عاشق ِ دل شکسته میخرم ولی برای اِلی نـــــُچ!

کسی شبیه خودم 1391/03/22 ساعت 08:28

بهت بگم لعنتی دلم حال نمیاد
بگم رعیت هم میگی از خودم یاد گرفته میگه

تمام دیشب با بغض خوابیدم لعنتی با یه دنیا استرس حال بهم زن

این منم
یه آدم حال بهم زن که هر وقت دلش میگیره میاد اینجا
2 خط بخونه که حال بیاد

اونوقت عین فرشته های عذاب وایسادی دم در بهشت
قایم میزنی گردن و می ندازی

پر درد شدم از این مطلب
نمیدونم چرا شایدم دردم اومد از لعنتی که فرستادی
شایدم بهم بر خورد
شایدم ........

ببخش
درست میگی
من توی ِ حال به هم زن را به دنیا نمیدم
حالیته رعیت؟؟؟؟؟؟؟؟
دردت را هم میخرم
بگو لعنتی
لعنتیت را هم میخرم
ببخش
من حق ندارم این باشم
راست میگی

بابک 1391/03/22 ساعت 08:40

به کلمه ها مدیونیم خیلی هم مدیونیم ...

"کلمه " ها را نمیشه توجیه کرد
نمیشه گول زد
نمیشه انداختشون توی رو دربایسی
نمیشه دلشون را رقیق کرد تا بهت حق بدند
"کلمه" حقیقت و زلال ِ مطلقند....
ما به کلمه مدیونیم....

هیچ وقت بدترین حسرتی که تو زندگی میخوریم از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم ، نیست …
بلکه از اینه که…
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام داده ایم
همینــــــــ.....

لیاقت آدمها را ما تعیین نمیکنیم
خودشون تعیین میکنند
اون موقع ست که هی دست و پا میزنی و هی نگرانی
هی میگی:
به پا نیفتی
نشکنی
نمیری
نریزی
نلرزی
خدا حواست باشه بهش نریزه
نمیره
گم نشه
کم نشه
خدا این خیلی بالاست
خودش خبر نداره
به پا نشکنی
با توام....
وقتی شکست ،اون که میکشدت حسرت کارهایی که کردی و لیاقت اون آدم نیست که نابودت میکنه.....
دردت کاری ِ که با خودش و دعاهات کرد ِ....

همینـــــــــــ !

آرمین 1391/03/22 ساعت 12:18 http://nagoftehaa.ir

به خاطر همین هیچوقت کلمه دوست دارمو به زبون نمیارم.
مدیون میکنه...

روباه گفت: -انسان‌ها این حقیقت را فراموش کرده‌اند اما تو نباید فراموشش کنی.....

وقتی کسی را دوست داری و واقعا داری و نمیتونی نداشته باشی ،چرا نگی؟ چرا خسیسیت بیاد از گفتن ولی....

ولی وقتی نداری ،اصلا عشق نه هر چیزی...
وقتی خدت میدونی مردش نیستی
اصلا حتی مرد ِ خاموش کردن زیر گاز وقتی که قول میدی مواظبی نسوزه،
بیخود میکنی به زبون میاری که کسی تموم ِ اعتمادش را بده دستت و تو غذای سوخته تحویلش بدی
بعد هم حتما میگی: خواستم روی پای خودت بایستی !!!!

کلمه مسئولیت میاره....

من همون حس غریبم 1391/03/22 ساعت 14:24

قرار نشد

قرار نبود

چرا پستتو عوض کردی؟؟؟
چرا خوردم نخوردم میکنی؟؟؟
پست قبلیت قشنگتر بود
برام میلش کن

پاکش کردم
.
.
از خودم بدم میاد اونجوری حرف میزنم
.
.
اتفاقا وقتی میخواستم پاکش کنم یاد ِ همین جمله ی "خوردم نخوردم " افتادم که تو گفتی....
یاد صندلی قدرت فروخته شد
چقدر آدمهای زندگی ِ من تکراری اند
چقدر قصه هاشون هم تکراری ِ
چقدر عاقبتشون هم تکرا ری ِ...
فقط شدت دردشون فرق میکنه
چقدر.....
زور میزنم یادم بیاد چی گفتم باز مینویسمش

برات میفرستم

کلمه 1391/03/22 ساعت 17:02



......

حق با شماست البته شاید...گناه نه!

دانلودش کردم
شنیدمش
حس خوبی نیست. میدونم... ولی میگذره
یه روزی میرسه که میگی حیف اونهمه اشک... حیف تمام اون شبها
مثل من که الان افسوس میخورم به خاطر اینکه سعی داشتم با تقدیر بجنگم

یادآوریش لذت داره مرحومه
که من چقدر محکم بودم که طاقت اوردم ها
من هیچ وقت نگفتم حیف اون همه اشک
همه ش گفتم کاش مثل الان میفهمیدم که بهتر رفتار میکردم
که بهتر غصه میخوردم
که قشنگ تر.....
مرحومه منم شریکم
باشه؟

دوست پنهان 1391/03/22 ساعت 19:03

سلام دوست، این قسمت رو حذف کرده بودی :
به خاطر اسمی که بهشون سنجاق شد

به خاطر یک کلمه

به خاطر" کلمه" مدیوونند

به "کلمه " مدیونند

به کلمه ای که خودشون را بهش سنجاق کردند

اجازه دادن با اون خطابشون کنی

اصلا تو چرا خطابشون کنی؟

خودشون را به اون ملبس و مزین کردند

وقتی پرسیدی ببخشید شما؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

گفتند:من؟؟؟هه هه! من اسمم "دوست ِ "!

به تمام حروف "دوست" مدیوونند...

به "دال"

به"واو"

به "سین"

به "ت"

مواظب باش که تو هم به این کلمه مدیون نشی ...

اینقدر از دیشب تا حالا راجب این پست مجبور شدم به همه توضیح بدم که کلا کلمه و جمله وهمه چی از دستم در رفته....
.
الی منظورت منم؟
الی مگه من چی کار کردم؟
الی ببخشید!
الی کلی گریه کردم!
الی اعصابم خورد شد
الی...
الی...
الی....
شهرزاد: الی کلا گویا اعتمادتون کلی بچه پس انداخته ها
.
.
عجب!
ممنون که واسم فرستادیدش
ظهر مجددا نوشتمش با تمام مخلفات و گذاشتمش توی درفت برای روز مبادا و برای احسان !
مواظبم که مدیون نشم
امیدوارم واعظ پای منبر نشم و نباشم که :کاین جلوه در محراب و منبر میکنند...چون به خلوت میروند بعله!
ممنون دوست پنهان

(انتخاب اسم مسئولیت میاره ...حواست هست؟؟؟!!!!)

سلام. اگر می خوای به منم مدیون نشی حتما بیا وبم. کجایی شما؟!؟!

وای خداااااااااااااااااااااااااا
ناری ناری ناری

.
.
محمد اینو جون بچه ت ببین کلا راسته کارته
کلا مطابق با موزیکه وبلاگت
کلی بامزه بود موزیکت
خدا شادت کنه بچه که روحمون کلا شاد شد
.
.
http://s3.picofile.com/file/7405371719/382386_323454497731994_252989526_n.jpg

سلام
چه جالب الی وسط پل چوبی
وبلاگت یه مدت مکان نظرات نداشت
ما هم خواننده خاموش بودیم!!
ولی حالا اومدم تغیرکرده مبارکه.

مبارک ِ شما
تموم اردی بهشت و فروردین را گذروندیم با کند و کاو تمام پلها ی اصفهان
شما م که تشریف نداشتی وبلاگ را انداخته بودی به امون خدا که
روشن شدنتون مبارک برو بچ ....

آرمین 1391/03/22 ساعت 23:12 http://nagoftehaa.ir

من خیلی میخونمت ولی نمیتونم کامنت بذارم. تو وبلاگ تو حرفم نمیاد

میفهمم
یه خورده صبر کنی حرفت میاد
الان فضای اِلی و یا آرمین نیست
الان فضا فضای کسی شبیه ا ِلـی و کسی شبیه آرمین ِ...
آرمین هم که شبیه نداره
.
.
میام وبلاگت اونجا که خوب حرفت میاد مهندس :)

من همون حس غریبم 1391/03/23 ساعت 00:55

وقتی نوشتی به اسمت ثبت شد دیگه.عوضش کنی هم بازم هست.دیدی برات هم کمکی اوردند که در نمونی
خوردم نخوردم؟
الی

عوضش نکردم که یعنی طرز فکرم یا حرفم عوض شده یا متحول الحول والاحوال شدم
نچ
عوضش کردم که سرگشاده تر باشه
نمیخواستم شخصی باشه
میخواستم به درد ِ همه بخوره
قرار شد راجب خودم ننویسم
راجب ی الی بنویسم
.
.
.
به جان بچه م بذار بیام اونجا خرجت یه فندکه تمام
بووووووووووووومب!

فیثاغورس 1391/03/25 ساعت 00:58

لعنت به باکرگی روح و جسم وقتی که ایمانی فاحشه شد
جمله فوق العاده ای بود.بسیار پر معنا و کوبنده
یاداشتش کردم و به ذهن سپردم تا همیشه در خاطرم ماندگار بشه.
میشه بدونم مطلب قبلی که ویرایشش کردید چی بوده؟

خودم هم وقتی میخونمش این جمله را هم دردم میاد هم خوشم میاد هم باز دردم میاد
حق الزحمه ما فراموش نشه!

.
مطلب قبلی را در لحظه و با تمام حس ِ اون لحظه م نوشتم
بعد که عوضش کردم مطلب قبلی را پاک کردم
مضمونش شبیه همین بود فقط اینقدر عام نبود
ازش نسخه برداری نکردم،بعد هم که سعی کردم دوباره بنویسمش خوشم نیومد
کلا از سفارشی نوشتن و مصنوعی نوشتن خوشم نمیاد
یاد انشاها مدرسه میفتم که بود چون دستور بود!
.
.
چیز خاصی نبود،ملت زیادی دلشون پــُره ،زیادی بزرگش میکنند جناب فیثا نمیدونم چی چی!

[ بدون نام ] 1391/03/25 ساعت 02:47

تونوشتنتون وجواب دادنتون حواستون جمع باشه خیلیاااااااااااااااااااابراخودشون مهمند اگه برا شما مهم نیستند

تمام دنیا برای من مهمند حتی اگه برای خودشون مهم نباشند
.
.
.
اگه هدفتون امر به معروف و نهی از منکر بود دقیقا اون قسمت مهم بودن و نبودنش را مشخص کنید
چون من مرور کردم و اثری از آثاری که فرمودید را ندیدم!
اگه هدفتون غیر از این بوده ،الان توفیق حاصل شد یا خیر؟
در صورتی که حاصل نشد راهنمایی بفرمایید دسترسی بهش را آسون کنیم
.
.
با تشکر

نام آن کبوتر غمگین کز قلب ها گریخته ایمان است... فروغ

و ایمان من همان کبوتر غمگینه که نگریخته جلوی خودم سر بریدند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد