_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

مبارک باشه میلاد شماخاتون..شمایی که ستاره جون میگیره توی چشماتون

هوالمحبوب:


پارسال توی شرکت آقای "س" شده بودم مدیر بخش R&D ! یهو آقای"س" یک فلش مموری بهم داد و گفت باید بعد از اینکه تمام فایلهاش را گوش دادم ،مدت زمان انتظار تماس گیرنده را به طور کلی تخمین بزنم و اکثریت و اقلیت مباحث را ثبت کنم!

من هم همچین مشتاق و کوشا رفتم توی همان اتاق کذایی و نشستم به شنیدن!

اولین فایل گذشت..دومین فایل...سومین فایل....تا یهو چهارمین فایل کلا من را به وادی هنگ و هنگیدن فرستاد!

یه ابله انگار فکر کرده بود عروسی نه نه شه(!) و تا یک خانومی که نمیدونم کی بود گفت :بله؟! ...شروع کرد به نانای نای کردن! و آهنگ "تولد تولد تولدت مبارک" زدن!

یعنی حدود پنج دقیقه یه بند داشت با اون صدای نخراشیده  و حال به همزنش نی نای نای میکرد!

برام جالب بود یعنی کدوم از همکارها بودند! که یهو صدای آواز قطع شد و همون صدا به رسمی ترین حالت ممکن گفت :تولدتون مبارک خانوووم!...یهو جا خوردم! صداش آشنا بود! الان که داشت مثل آدم رفتار میکرد صداش آشنا بود و من آهسته و پیوسته فهمیدم که اون صدای ِ.....

یادته نرگس؟

برات تعریف کردم!

خوب شد  خودم اول از همه فایل را گوش داده بودم و زوود بعد از کلی خنده پاکش کردم تا احدالناسی نفهمه چقدر جلف و سبک تشریف داشتم!

.

از پارسال خیلی روز داره میگذره و من هیچ نمیدونستم که توی این سال زندگی و تولدت قراره چه اتفاقی بیفته و چی بشه و چی نشه!

نرگس تو از اون آدمهای دم آخری...همیشه بودی و هستی...از اون آدمها که باید کلی پیشت آبرو داری کرد و به هر بهونه ای بهت دخیل نبست و باید گذاشتت واسه دم آخر...وقتی هیچ مسکنی کارساز نشد...

لازم نیست حرف بزنم...با کمترین کلمه بیشترین تیکه الی را میفهمی و من چقدر خوشبختم که تو رو دارم و چقدر خوشبختم که مامانی مثل مامان نرگس باید بشه مامان یکی از "لیلاهای" زندگیم...

همیشه قدر دان اون لحظه م که مامانت بعد از چندسال سراغ من را از تو گرفت و تو توی اون لحظه ی دردی که هیچ کس جز تو نمیفهمیدش پیدات شد....

بدم میاد کسی را به خاطر الی بخوام....به خاطر درد الی ...به خاطر شادی الی..به خاطر تمام الی...

من باید آدمها و تمام تمامیتشون را به خاطر خودشون و اونی که هستند و اونی که "اون" خواسته باشند بخوام...

اما اعتراف میکنم.....اعتراف میکنم نمیتونم تو رو برای خودم نخوام....

نمیتونم حس کنم تو رو فقط برای نرگس بودنت میخوام...

تو رو به خاطر نرگس بودنت و آدم و "لیلای" زندگی الـــــــــی بودنت میخوام و خواستم....

لیلاها شایسته تقدس و ستایش و احترامند و تو شایسته ی همه ی اینایی....

میدونی که من عادت ندارم برای تعریف و تمجید کردن...

میدونی پشت هر تعریف و تمجیدم یه ترور نشسته ولی خوووب...

خودت که میدونی،

"در دل آری و نه به لب دارم....راز خود را عیان نمیدارم...راز دار و خموش و مکارم! :) "

نمیدونستم توی سالی که میاد مرهمی مثل همیشه و صبور تر از همیشه....

ببخش اگر به جای اون آدم دم آخر بودن شدن،شدی آدم هر لحظه و هر ثانیه و دقیقه...

ببخش به خاطرم درد کشیدی و غصه خوردی...

ببخش به خاطر تمام الی....

ممنونم

به خاطر نرگس بودنت ممنونم

به خاطر تمام شبهای بی خوابیت...

به خاطر تمام سکوتهات

به خاطر تمام حرفات...

به خاطر تمام کلماتی که گفتی و نگفتی

و باز

به خاطر نرگس بودنت....

خودت میدونی چقدر برام عزیزی و بزرگ....

"دگران هر چه که گفتند بگویند، بیا.....

خودمان شعر بخوانیم برای خودمان..."

من مدیون بودنت و نرگسیتتم خانووووم

خداراشکر برای وجودت

برای نرگسیت

برای لیلاییت

و برای " بیست و هفتمین روز" گرم تابستون که زاد روز تو رو توی خودش جا داده....

خوش به حال سه شنبه ای که تو رو توی خودش جا داده و سر از پا نمیشناسه برای داشتنت...

خوش به حال تمام آدمهای زندگیت برای داشتنت

و

خوش به حال الـــــــی....

هنوز برام همون دختر مانتو و شلوار و مقنعه سورمه ای با اون کیف قهوه ایه پـوســـت زمخـــتی(!) که پشت به بقیه نشستی و داری تند تند آبمیوه میخوری و من توی دلم دارم بهت بد و بیراه میگم و بعد که صورتت را برمیگردونی پشت صورت سراسر مغرورت یه لبخند عمیق نشسته به وسعت تمام خوبیهات.....


 " تـــــــــــــولــــدت مبــــــارک نــرگســـــــم"



الــــی نوشــــتـــــ :


یــک)حواسم به تمومه اتفاقهایی که درست سر جاش میفته باشه...اون اتفاق میفته چون درستش همینه!

دو) ممنون بـــابــــک ! به خاطر تمومه لطفت و خوبیت.....ممنون برای تمام حروفی که کلمه شد و تمام کلماتی که جمله شد و تمام جملاتی که چون از دل بر اومده بود بر دل نشست....کاش یادم بمونه...کاش یادم نره....

ســه) شــهــــرزاد ! وقتی من هستم نیاز به شمشادای پشت عالی قاپو نیست....ببخش که نبودم لحظه ای که باید باشم و حالا هستم چون باید باشم.....

چـاهـار )یادم نمیره که تولد " سمیــــــه م" هم مبارک !همینــــــــــــ !

نظرات 5 + ارسال نظر

شیرینه حرفات، خوشم میاد ازت

به سلامتی و دل خوش!

بابک 1391/04/27 ساعت 10:58

تولد نرگس زیبای شما مبارک باشه الی جان

تولد نرگس زیبامون مبارک

من همون حس غریبم 1391/04/27 ساعت 14:17

تولد نرگستون مبارک

نرگس همون نبود که باهاش رفته بودی کاشان؟
یزد بود؟

تولد نرگسمون مبارک
.
نرگس همون بود یا نبود که باهاش رفتم کاشان؟
یزد نه بیسواد،میبد!

پرهام 1391/04/28 ساعت 12:40

سلام عزیزم بسیار خوب بود سژاس گذارم

با تشکر!

پرهام 1391/04/28 ساعت 12:41

راستی تولدت مبارک

تولدش مبارک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد