_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

که دارم یاد میگیرم زبان با ادب ها را...

هوالمحبوب:

اصلا به من چه که چی مد شده و تا هم بخوای راجبش حرف بزنی متهم میشی به اینکه دلت خوشه و نمیفهمی و برو آپ تو دیت شو بچه و من هم عمرا بخوام حتی راجع به چیزی که به من مربوط نیست حرف بزنم

به من چه که سیگار تازگی ها جزو لاینفک نوشته ها و روزگار و خاطرات دخترها و پسرهای زیادی شده و اصلا نمیشه که نباشه و شاید همین روزا خودمون هم دچار این اپیدمی شدیم چون نشون دهنده ی اینه که هرچی غمت بیشتر سیگارت روشن تر!!!!!

یا مثلا به من چه که دست کی توی دستای کیه و کی چه غلطی میکنه و چرا دست کسی میتونه توی دستای اون یکی باشه ولی یه جای دیگه ش نه!!!!

من میخوام راجع به یه مسئله ی مهم غر بزنم!

که بیشتر توی زمستون و سرمای هوا خودش را نشون میده و مهم میشه

بیشتر اون موقع که میخوای یه حرکت را ،اون هم به دلیلی که شاید اصلا خودت هم نمیدونی انجامش بدی، مورد توجه قرار میگیره.

نمیخوام زیاد به چند و چون و کم و کیفش بپردازم و راجع بهش بحث کنم.

ولی میخوام بگم:

دختر خوب...پسر خوب...اصلا شوما میدونی چرا آدم با کسی وقتی رسید دست میده؟

دست دادن فقط یه نماد و گریتینگ نیست که اگه باشه مثلا خیلی مبادی آدابی و اگه نباشه خاک تو سرت!

آدمها وقتی به هم دست میدند ،تمومه شور و هیجان و احساسشون را از طریق دستشون به طرف مقابلشون انتقال میدند.

تمام گرما و یا حتی سرماشون را...

یه جور تبادل احساسه.برای همینه که نباید حتی به بعضی ها دست داد!

برای همین وقتی کسی دستت را به نشونه ی سلام میگیره بهش حس خوب و یا حتی حس بدی داری.برای همینه که وقتی حتی یه خورده دستت را فشار میده خوشحال میشی و یا حتی ناراحت.یه جور "من هستم ه"!

حالا بماند که بعضی ها تمام زور نداشتشون را جمع میکنند توی دستاشون و فکر میکنند رینگ کشتی ،اونم از نوعه کجش هست و همچین دستت را فشار میدند که دلت میخواد بخوابونی توی گوششون رعیت ها را!عین این خانوم "ع" که دلم میخواد وقتی باهام دست میده انگشتاش را بشکنم الاغ!

همه ی اینا را گفتم و نگفتم که برسم به اینکه دست دادن آداب داره.تازه اون هم یه عالمه و در حد مثنوی هفتاد من کاغذ!

درست مثل چایی خوردن

درست مثل لبخند زدن

درست مثل حتی نفس کشیدن و یا حتی شعر خوندن!

حالا نیای گیر بدی بگی الی این تویی که داری راجب آداب حرف میزنی بچه!؟ 

خوب بعضی چیزا مهمه...در عین حالی که مهم نیست مهمه...

همیشه مهم بوده و به قول بچه ی جناب سرهنگ نگفتن دلیل نبودن نیست

دست دادن یه دنیا معنیه...یه دنیا احساس که حتی میتونی به کسی هدیه ش کنی و یا حتی از کسی دریغ کنی...!

برای همین یا به کسی دست نده وقتی دیدیش یا اگه دادی جونه بچه ت اول دستکشت را در بیار بعد دست بده!

هرچقدر هم سردت باشه و بشه که از من سرمایی تر نیستی که!

من وقتی سردم بشه اشکم در میاد ولی اگه هزار بار بشه هم ،دستکشام  که چاهار چشمی  مواظبشم گم نشه را در میارم و  دوباره دستم میکنم تا فقط نشون بدم "تو برام مهمی" ،حتی اگه مهم نباشی!

حداقل به عنوان یکی از آدمای زندگیم توی اون لحظه مهمی!اصلا اونقدر مهم بودی که اندازه ی همون چند ثانیه هم برات وقت گذاشتم!

اگر هم نمیخوای رعایت کنی جون عباس آقا و کبری خانومتون به من دست ندید!وقتی با اون دستکشای کوفتی با من دست میدید حس میکنم دارم کلاه نمدی ســِد جواد را هی میچلونم و باهاش ارتباط برقرار میکنم و  ادای آدمای ذوق مرگ شده را در میارم!

یعنی دقیقن اون موقع تصور گاو مشدی حسن بودن را از خودم دارم !!!

الــی نوشت :

یکــ)این پست یک پست مثلا اجتماعی بود!من در مورد دست در دست معشوق گذاشتن و این قـِسم حرفها اطلاعاتی در حد خنگترین آدمهای روی زمین دارم.البته اگر هم داشتم (که دارم !!!!) هم نمیگفتم تا وقتی که وقتش برسد! بر این خنگ ببخشایید و به من گیر ندهید لطفا!

دو )نه سال شد!دی ماه کارش گرفتن است.گاهی خاطره ها را، گاهی آدمها را و گاهی جان ها را و من این نغمه و صـــدا را مدتهاست میپرستم .شما هم بابک را گوش دهید >>> هیـــچ جای دل آبــــاد شما بـــم نشود...

سـهـ ) میلاد مسیــــح هم مبارک ها باشد !

چاهار ) اینجا را زندگی کنید ! >>> شــاپــری

پنجــ)مدتی نیستیم.شاید دو روز ،شاید دو هفته ،شاید دو ماه ،شاید دو...!نــَه!!به سال نمیکشد !فقط مدتی هیچ جا نیستم! مراقب آدمهای زندگی ه من باشید...همین !

نظرات 71 + ارسال نظر

بیا این بار شعرم را به آداب تو میگویم

که دارم یاد میگیرم زبان با ادب ها را...



+به قول الف.ر:امان از حرف های بریده...

خوب باشید :)

دلم میخواد وقتی باهام دست میده انگشتاش را بشکنم الاغ!
گاهی بعضی عصبانیت ها با مزه اس.
سخت نگیر..

همیشه عصبانی شدن با مزه ست...

و ما این روزها چقدر با مزه ایم ها!

:)

ermia 1391/10/05 ساعت 13:38

give me five
بزن قدش
همچین که شترق صدا بده
ضمنا مگه دست خودته که میری؟
کجا؟
بلیطت دست منه

اعتراف میکنم این کامنت را خیلی بیشتر از خیلی دوست داشتم
اون هم فقط برای اینکه "همچین شترق صدا بده"!
از شدت صدای شترق قند توی دلمان آب میشود اآن هم زیاااد....
صداهای شترق خوده زندگی اند!.
.
.
خیلی وقته بی بلیط میزنیم به جاده و مسافرت!

شرمنده شدیم آقااا....

absolution 1391/10/05 ساعت 13:57

خوندم...
بعدا راجع بهش حرف می زنم!!

سراپا گوش شده ایم و منتظر بعدنتون ...

:)

آرتین 1391/10/05 ساعت 15:01 http://bya2download.vcp.ir/

سلام خیلی باحال بود اینطور که مشخصه همیشه به روزی اگه مایل به تبادل لینک هستی منو به نام بیا تو دانلود http://bya2download.vcp.ir/ اد کن ممنون میشم

ما معمولا همیشه به شب ایم
این روزها روز و شبمان را قاطی کردیم آقا!

بابکشون 1391/10/05 ساعت 15:10

درود بر الی عزیز
یکی یه دونه ای شما.
دست دادن با دستکش نماد بارز ... است. البته ما که دستکش نداریم. برای مرفهین بود.

دلمان گاهی وسط کتابهایمان یادتان می افتاد آقااااا....

در عوض من دو جفت دارم
و مثل تخم چشمهام مواظبشونم!

اسطوره ایم در گم کردن دستکش!

:)

سلام الی جان
نیستی ؟
چند روزه سر نمیزنی ؟
بابا دیر رسیدم مثل اینکه ، توی این پستت هم که نوشتی چند روز میخوای نباشی
کجا ایشالله به سلامتی ؟ سفری در پیش است ؟
هر جا که هستی امیدوارم سلام و سلامت باشی

برگشتی ، خبرمون کن
فعلا

توی دانشگاه یادتان افتادیم آقااا...
درست روبروی سقاخانه !
باد می آمد شدید...
آنقدر که تمام یادها را با خودش ورچیند و برود تا خود فلکه ی انار...
درست آنجا که همه داد میزنند : اراک؟!
.
.
ما همه مسافریم مهندس!
:)

متانت 1391/10/05 ساعت 15:24

دختر شیرین...الی جان...زیباترین حس زندگی،مرور خاطره های خوبست!با نوشته شما خاطره ای رو به یاد اوردم.......مانا باشی

برای من هم تعریف میکنی متانت جان؟
من دیوانه ی خاطره تعریف کردن و شنیدنم
مخصوصا از روزهای خوب...
:)

می روی الی...؟گرچه می دانم زمستان تنها سخت می گذرد اما برو...فقط قولی به من بده...قول بده با پرستوهای بهار بازگردی...بهار تنها اصلا نمی گذرد...خداحافظت دختر خوب...

بهار هم حکایت دیگریست...
سخت میگذرد
بدجوووور...
آنقدر که باز مجبوری...!
ولی اردی بهشت حکایت دیگریست....

من اردی بهشت را عاشقم!

:)

خوب باشی الی

هر جا که باشی خوب باشی الی

من دختره خوبی ام!

:)

وبلاگت رو خیلی دوست دارم به منم سربزن ...من لینکت میکنم چون قشنگه مینویسی

چه خوش باشد که بعد از انتظاری

به امیدی رسد امیدواری....

:)

شیرینی بده تک ستاره!

بوس بهت الی :*
می‌دونی بوسیدن ک دلیل نمی‌خواد اما این ماچ واسه این بود ک نمیشه، نمیشه من تو رو بخونم اما لبخند نزنم و از یه جاش کیف نکنم :)
از سیگار ک بگذریم، منا شوما هنوز ب سن کشیدنش نرسیدیم احتمالند :دی
اما این دست دادنه الان شده همونی ک گفتی یه جور ژست و رفتار روتین مث این ک خیلیا میگن خوبی؟ چطوری؟ ولی براشون مهم نیس ک خوبی یا نه این دست دادنم معمولن اینطوری میشه

خیلی چیزا دلیل نمیخواد...
مثلا دوس داشتن!
به شرطی که بشه
نه اینکه بخوای بشه!
:)
(حالا شومام ما را وسط امت ماچ میکونی خِجالت میکشم که! )
سیگارا که بذار و برو!
اص فِک میکنم باس بکشم خوااااار!
اصرار نکون که اصش نیمیشد!
دس دادنم که همینمو موندس دسم بدم که حالا مثلا چی چی بشد عایا عالِم یا نشد!
اصش هرچی آقامون بگد!
بیا اون پشت و پَسَلا کارِد دارم :)

میس راوی 1391/10/05 ساعت 20:51

این دکلمه هه هم چ غمگینه دارم گوش می‌دمش

و این صدا پرستیدنی...

شعر را زندگی میکنه با خوندنش...

علی.م 1391/10/05 ساعت 21:15 http://ashiane313.blogfa.com

دلم برای عروسکی میسوزد که همیشه چشمانش باز است ولی هیچ وقت چیزی نیمی بیند
شرم چشم های مردی است ،که دستهایش را در جیبهای خالی فرو می برد
.............................................................
گریه های دم به دم ناله های دربه در
اشکهای بی امان زجه های بی اثر
خنده های زورکی غصه های بی ریا
وعده های پوچ پوچ شکفه های بی ثمر
تعنه ها کنایه ها زخم های ناگزیر
دشنه های مردم ودرد های بی خبر
واژه های ناامیدسطرهای سوت وکور
هی مدام زمزمه این قضاوآن قدر
روزهای غم زده لحظه های بی هدف
این تمام قصه بود بی حضور یک نفر

یک نفر،یک نفر،یک نفر

دلم برای دستهای آن مرد میسوزد و چشمهای خودم!


امان از این یک نفر ها!

:(

فاطمه 1391/10/05 ساعت 21:48 http://yadegari20.blogfa.com


هر کجا هستی
مواظب دختــر خوبمون باش @};-

این دختر خوب مواظبت نمیخواد

این دختر خوب "بادمجونه بم ِ !"
نه آفت بهش سازگاره نه زلزله!

خوبی فاطمه ؟

:)

سیگار
خنده داره
هیچوقت برام "دود" قابل درک نبوده و نخواهد بود

دلمان برای فاصله ی بین حروف اسمتان تنگ شده بود ها!

دود برای ما قابل درک است

وقتی آتش به پا میکنیم !

:/

رز 1391/10/06 ساعت 10:43 http://acme.blogsky.com

دلم صداقت می خواهد کی نجابت می خواهد

نجابت را خودن و یه لیوان آب هم روووش!

این روزها بازار فاحشه ها داغ است!

با یک جمله که" تنشان را میفروشند نه روحشان را!"

مد شده!


صداقت هم حرفش را نزن!
هنوز هم با این همه بازیگره مظلوم نما استوارم بر بهترین سییاست صداقت است

دنیا زیاد الی نداره رز!

:/

absolution 1391/10/06 ساعت 11:01

That's fuckin feel...

انتظارمان اغنا شد کلن!

برهوت 1391/10/06 ساعت 15:15

جایی در این رابطه خونده بودم
اما زیاد باور ندارم الی
نمیدونم چرا؟!

و من جایی در این رابطه نوشتم
همین جا!
و میدونم چرا!

:)

سیگارو خوب اومدی الی.بین وبلاگ نویس ها هم خیلی مد شده که مثلا هرکه خیلی روشنفکره سیگار میکشه.اونقدر ازین ژست سیگار کشیدن بین نوشته هاشون استفاده میکنن که آدم واقعا نمیتونه تشخیص بده کی خودشه و کی داره سعی میکنه یکی دیگه باشه.
مرسی واسه معرفی.کاش شایسته ی این دوستی باشم.شایسته ی این مهربونی هرچند نامهربانی را هم از تو دوست خواهم داشت...

سیگار!
سیگار!
گفته بودیم دخالت نمیکنیم تا ترور نشیم!
به ما چه که سیگار را باید کرد توی چشم یا حلق یا سوراخهای دماغ یا...!

:)
شاپری نمیدونم چرا
ولی...
بذار در گوشت بگم
اینجوری بهتره!
.
.
من را بردی تا هزار روز پیش
همین روزها برایت تعریف میکنم
.
تو بهترین شاپری دنیایی
همین...


سلام خانوم.خیلیم قشنگ گفتی قربون دستات برم من..کجا به سلامتی؟منتظریم ها زود بیایی خب؟

نسرین لحنت هم مادرانه ست
و من این مادرانگی را می پرستم و کیف میکنم
.
.
زنده باشی!
هستم
برمیگردم
همین جا!

جواب یه حرفایی، فقط یه “نفس عمیقه”…!

نفس بکش تا هوا آلوده ست

زیتون 1391/10/07 ساعت 15:31 http://zatun.blogsky.com


حرف های اجتماعی راخیلی دوست دارم
اگربینی که نابینا وچاه است اگرخاموش بنشینی گناه است
اگرماری داردمیره به دوستت بزند خبرش نکنی گناه است وشریک قتلش هستی
اگرخانه ای اتش گرفت خاموش نکنیم همه خانه ها اتش میگیره
بقول اقای بهجت اگربرای گرفتاری دل مومنین دعا نکنیم ان گرفتاری وبلا مارافراخواهدگرفت

اگر اون دوست تو رو دشمن خودش بدونه
بهتره خفه شی!
اگه اون دوست کافری باشه که همه را به کیش خود پنداره بهتره خفه شی!
.
.
اگه خونه ای آتیش گرفت باید زنگ زد 125
اگه زود برسند خاموشش میکنند حکیم باشی!

و اما دعا...
التماس دعا....

چه خوب مقدمه چینی کردی و چه خوب تر نتیجه گیری... عالی بود

چه خوب پیش رفتید
چه خوب تحسین کردید
چه خوب شد که مورد قبول بود آقااااا....

:)

ما

به هم نمی رسیم

امّا

بهترین غریبه ات می مانم

که تو را

همیشه دوست خواهد داشت . . .

ما

به هم نمی رسیم

امّا

بهترین غریبه ام می مانی

که تو را

همیشه دوست خواهم داشت . . .

رضا 1391/10/08 ساعت 18:09 http://sarabesakhtegi.blogfa.com

سلام خوبی؟

من همیشه خوبم
من کلا دختره خوبی ام!

:)

الی مهربانم قول بده زود بیای..

به شب و پنجره بسپار که برمیگردم

عشق را زنده نگه دار که بر میگردم....

خوبی باران م؟
:)

سلام دختره خوب
جالب بود
یادم نمیاد با دستکش با کسی دست داده باشم..همیشه به طرف مقابلم احترام گذاشتم چه به جا و چه نا به جا!

مواظب خودت باش و زود برگرد

یادم باشه حسابی باهات دست بدم
اصلا دستت را بگیرم دیگه ول نکنم

تو هم مواظب خاطره ها باش...

:)

عمورضا 1391/10/09 ساعت 13:15

سلام الی خوبه؟
به نظر من دس دادن یه جور تبادل احساسه همین واگه مثبت باشه چقد به دل آدم میشینه
امان از اونایی که با دس دادن موج منفی میارن...
خود دانی فقط دیرنکیا الی؟

و من همیشه در به موقع رسیدن بد قول بودم عمو...

خوبی عمو...؟


:)

امیدوارم این کمرنگی از خوشی باشه که همراهش فراموشی میاره

همه ش از خوشیست
از آن خوشیها که دلت نمیخواد کسی داشته باشد
بهتر است خسیس باشم در تقسیم این خوشی ها
من طاقت درد کشیدن آدمهایم را ندارم...

فراموشی؟
من؟
هرگز!
:/

الی!
کوووووووووووجای؟
(نهایت دلتنگی یک اصفهانی برای یک اصفهانی دیگر :دی)

http://s1.picofile.com/file/7488639244/Shahin_S2_Pas_To_Koojay_320_.mp3.html


این هم اوج خواستنه یک همشهری

:)

اولا که هرکجا هستید سلامت باشید خانم !
دوما اینجانب در سنین نوجوانی عینهون یک انسان در شرف بیهوش شدن با دیگران دست میدادم !! یعنی اصلا حال نداشتم دستمو بالا بیارم ! اما یک روز پدر فلسفه دست دادن رو توضیح داد و سر من به سنگ خورد و دل به دریا زدم و سر به بیابون گذاشتم و به یک عارف ربانی تبدیل شدم !!
از اون روز به بعد با هرکی دست میدم میدونم که چطور رفتار کنم که طرف حالش بهم نخوره !!
با تشکر وب خوبی دارید !!

و خدا پدرتان را طول عمر با عزت عطا کند مهندس!

ملتی را از حال به هم خوردن نجات دادند گویا!

کارشون درست !

:)

مردتنهایی :

با چشمانی که اشکـ را فریاد می زد

سالها در دامن سکوت به دنبال فریاد می گشتم و و و

در خود گم بودم .

من در تو پنهانم تو در من...

نگار 1391/10/10 ساعت 20:16

چشششششم وقتی خواستم بت دست بدم..... هه برو بابا من اگه دیدمت یه راست می پرم تو بغلت و محکم فشارت میدم . دست کجا بود
کجا میری شما؟؟؟چرا نیستی؟ حالت خوفه؟!

شما که خیلی بلایی نگار خانوم!

خوبی نگار؟
بغ نکن بچه!
صاف بایست!
سرا بالا
آهااان
حالا شد

:)

منم دست دادنو خیلی دوست دارم

دست دادن به جنس مخالف که انرژِش واقعا متفاوته

ولی مثل یه معجزست..وقتی بامحبت دست کسیو می گیری انگارمی تونی همه انرژی واحساستو بهش منتقل کنی

همیشه محبت و مهربونی که واقعی باشه معجزه ست بانووو


دست دادن اجنبی ها را هم بنده بی اطلاعم!
حتما همونه که شوما میگی!

:)

الف 1391/10/11 ساعت 15:32 http://WWW.ALEFSWEB.BLOGSKY.COM

سلام زود برگرد ...
من از ان ادمهام که همیشه در دست دادن با دیگران مشکل دارم .. البته فکر کنم همه چپ دست ها با دست دادن با دیگران مشکل دارند ...چون ادمهای راست دست که اکثریت دست داران جهان را تشکیل می دهند فکر می کنند همه راست دستند و در این گونه مواقع منی که چپولم هم فکر می کنم طرف مقابلم از این واقعیت اگاهه (نمی دونم چرا این فکر رو می کنم ) به طور کاملا بی اختیار (چون چپولم ) دست چپم رو میارم جلو و در این لحظات یک لحظه هر دو گنگ می شویم بعد طرف راست دستم نگاهی می کند که انگار من قاعده را بر هم زدم و من باز بی اختیار دست راستم را جلو می اورم .. خلاصه دنیا دنیای استثمار است ... و شما راست دستان جهان خوار ما چپولان را در به استثمار می کشید ...

من هم در انتخاب جهت دست زیاد دقت نمیکنم
گاهی با راست
گاهی با چپ
گاهی با پا
ولی احتیاطن بدون جوراب!
جوراب هم حکم همون دستکش را داره دیگه؟


ما راستولها
به شوما چپول ها ارفاق میکنیم
شما اصلا کله بده
اون مستقیم تو صورت طرف
اما بدون دستکش!

نسرین.شب نوشته ها 1391/10/11 ساعت 18:05

الی؟؟کجایی.

من همینجام

همین نزدیکی
من همیشه هستم
با اینکه نیستم
ولی هستم...

:)

جالب نوشتی هرچندبا بعضی نظراتت نظرم جورنیست ولی خوب نوشتی
از وبت خوشم آمد با اجازت لینکت کردم با نام الی....

چنین با مهربانی خواندنت چیست؟
چنان نامهربانی راندنت چیست؟



تقبل الله آقااااا

:)

خاطره ها 1391/10/12 ساعت 21:16

نه برف باریده
نه عمر گذشته
و نه من در آسیاب سفید کرده‌ام موهایم را
فقط، روزی که رفتی
دنیا تمام شد

تو خوبی دختره خوب؟

خدا بیامرزدمون !


من کلا دختره خوبی ام!

تو خودت خوبی خاطره ها؟

:)

mamad 1391/10/12 ساعت 23:53

گفتی چرا؟ سکوت من اما چرا نداشت
مانند بغض من که شکست و صدا نداشت

دیدم که واژه ها همه در انحصار توست
گشتم تمام حافظه را یک هجا نداشت

می خواستی تمام دلم را بیان کنم
می خواستم ولی نفسم اتکا نداشت

آن گونه مات و مسخ تو بودم که ساعتم
حتی خبر ز کم شدن لحظه ها نداشت

گفتی تمام شد و نشد باورم شود
آخر دلت خبر ز دلم داشت یا نداشت

فرق سکوت و حرف همین است خوب من
حرف تو ته کشید و سکوت انتها نداشت

دلمان لک زده بود برای شعر
دلمان لک زده بود برای شنیدن شعر
وگرنه این روزها خودمان شعریم
آن هم شدید

ولی نمیباریم
نمیخوانیم
فقط نفس میکشیم


فرق سکوت و حرف همین است خوب من
حرف تو ته کشید و سکوت انتها نداشت ....


اتنخاب معرکه!

بیا که رویم از این ولایت من و تو

تو دست من و بگیر و من دامن تو

از اون بالا کفتر میایه
یک دانه دختر میایه!

گفتــم غــــم تـــو دارم...

چیــــزی نگفــــت و بگــــذشت...

حــــافظ خوشــــــا به حــــالت...!

یـــــارم گـــذشت و یــــارت ، گفتـــــا غمـــــت سـر آیـــد...

حــــافظ خوشــــــا به حــــالت...!

گفتم غم تو دارم

گفتا :درک!سر آید!


حــــافظ خوشــــــا به حــــالت...!

دلخون 1391/10/14 ساعت 13:49

دمش گرم... بارونو میگم!

به شونه م زد و گفت :

امروز تو استراحت کن من به جات می بارم

دمش گرم بارونو
تا دید من دارم می بارم اونم شروع کرد به باریدن
نذاشت جلو و در و همسایه آبرووم بره

:)

ملیح 1391/10/14 ساعت 17:24 http://malih.blogfa.com/

من خیلی کم دستکش دست می کنم .. اما گه دیدمت مجبورم باهات دست ندم .. مهم حس که نگاه منتقل میکنه حالا حتما مخاطب باید سرما بخوره :)

شما دست نده!
شما نگاه کن
شما صدا کن
صدای تو خوبست
نگاه تو خوبست
!
سرما هم ...

:)

سحر 1391/10/14 ساعت 23:32 http://sahar-ho.blogfa.com/

کجایی دختر خوب ؟
غیبتت تمام نشد ؟
بیام دست به دامن خانم خونه بشم ؟
دعا کنم ؟
ای بابا !

دعای تو که همیشه گیراست
این روزها خانومه خونه هم دست به دعا شده بانوووو

تا یار که را خواهد و میلش به که افتد...!

:)

دلمان این روزها پر از شب است
دعا کن زودتر سحر شویم سحر...

:)

نگار 1391/10/15 ساعت 02:57

الـــــــی غیبتت داره طولانی میشه هااااااا

الی؟
حاضر!

:)

... 1391/10/15 ساعت 09:06

اون شاخه گلت تو حلقت :)

شاخه گلی برای عروس شنیده بودیم
شاخه گلی در حلق نه والا!

:)

منیژ 1391/10/15 ساعت 12:16 http://manij.mihanblog.com

ما زیاد آداب دون نیستیم شازده. ولی گمونم اینایی که گفتی واسه غریبه هاست. مثلا ما عصی رو که از چند فرسخی میبینیم دستمونو آماده میکنیم که باشدت هرچه تمام تر ناشی از دوستانگی بکوبیم پشتش. یا سکین رو که میبینیم آماده میشیم واسه پس دادن ماچ و روبوسیش. یا پسراس محل که سلام میکنن، آماده میشیم برا سر بهزیر انداختن دلبرکانه و اینا!

اینا واسه هر کیه که دست میده

وگرنه ما هم زیاد آداب دون نیستیم
ما هم اون روزا بدون دست دادن بازار روبوسیمون داغ بود
دست دادن هم مال سوسولا بود!!!!!!

این روزا نگاهمون هم از هم دریغ کردیم

به پسرای محل هم لگد میزنیم
لگدای خرکانه !

:)

ماریا 1391/10/15 ساعت 14:56 http://paeeze1363.blogfa.com

سلام الی جان
کجایی دختر؟
دلتنگتیما
امیدوارم روزگار بر وفق مراد این دوست با ذوق و قریحه و پراحساس ما باشه...

این همه که گفتی یعنی من؟؟؟!!!


من و این همه خوبی محاله....!

یک جایی بین دیروز و امروزم

خوب باشی خانوم دکتر...

:)

سلام الی
خوبی؟
اصلا وقتی اینجا میام حالم خوب میشه
چقدر خوب مینویسی دوست دارم

زنده باشی خانومی

خوبی شاعر خانوم؟

خدا را شکر که خوب میشید
خدا را شکر که خوب میشند
خدا را شکر که....

زنده باشی فرزانه بانووو

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد