_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

پشـــتِ مــــن پهنه ی زخـــم است، ولـــی ...

هوالمحبوب:

پشت من پهــنه ی زخــم است ، ولـــی شهــر هنوز

همه ی دغدغــه اش پیـــــنه ی پیشـــانـــی هاست...

تا حالا هیچ کسی در هیچ جایی به من در مورد لباسام یا موهام یا آرایشم هیچ تذکری نداده بود.حتی اون روز که چکمه های ساق بلند ِ طوسی ِ منگوله دارم را پوشیدم رفتم دانشگاه و دم در با حراست و نگهبانی کلی چاق سلامتی کردیم و عمو جعفر سر کلاس ازم پرسید :"چند رنگ دیگه از اینا خونتون دارید؟!" و کلی خندیدیم و یا شبی که با کت و شلوار رفتم سمرقند و ذرت مکزیکی فرد اعلا با سس سیب سبز خوردیم و برای شام پیتزا گرفتیم و رفتیم خونه و تا دم دمای صبح حرف زدیم و یا حتی اون روز گرم مرداد که با اون مانتوی آبی و صندلها و روسری سفید کنار مجتمع الغدیر و روبروی ضریح معصومه منتظر بودم و از گشت ارشاد ساعت پرسیدم!

همیشه انگار حواسم بود که جوری لباس بپوشم یا حواسم به خودم باشه که کسی نخواد بهم بگه چه جوری باشم.اصلا بدم می اومد نشون بدم که انگار بقیه بیشتر از من باید بفهمند که چی بپوشم یا چی کار کنم و البته بگم که اگه قرار بود هم کسی به اسم امر به بهشت و نهی از جهنم من را ارشاد کنه ،مقاوت نمیکردم و فلسفه بافی و یا شروع کنم لعنت فرستادن به کی و کی و برید جلو جوونا را بگیرید معتاد شدند و حالا مشکلای مملکت با لباس و موی من حل میشه و به تو چه و ... برای همین سعی میکردم صرفا برای ادامه دار نشدن بحث و منبر نرفتن آمر بالمعروف ازش تشکر کنم که مرسی که وقتی من حواسم نبوده ،حواس اون بوده و اجرکم الی الله!

بهش گفتم چهار پنج سال پیش دانشجوی اونجا بودم و الان برای گرفتن مدرکم اومدم.ازم کارت شناسایی خواست و بهم اسم شب را گفت و اجازه داد از گیت رد بشم! وقتی داشت راهنماییم میکرد که کجا برم بهم گفت :" مقنعه ت را بکش جلو یه خورده تا این دم آخر با سلام و صلوات کارت زودتر راه بیفته و با مشکل مواجه نشی!!!"

کلی از دست خودم و مقنعه م که معلوم نبود چقدر عقب رفته بود که باعث بشه یه نفر که مهم نیست نگهبان بود یا حراست یا بقال سر کوچه ،بهم تذکر بده.بدتر از اون اینکه کلا من مرده ی نحوه ی دعوت به بهشتش شده بودم که دلیل اصلی رعایت اصول اسلامیم و اینکه اسلام به خطر نیفته اینه که زودتر کارم راه بیفته! احتمالا اگه پسر بودم باید ریش میذاشتم یا یقه م را تا آخرین دکمه ی نزدیک به قسمت قلمبه ی گلوم میبستم که حتی اگه می مردم هم یحتمل به درجه رفیع شهادت نائل میشدم!

راهرو رو رد کردم و رفتم پیش مسئول مربوطه .گفتم که چهارسال پیش بعد از کلی رفت و آمد و دوندگی تمام کارهای فارغ التحصیلیم را انجام دادم و قرار شد دو ماه بعد مدرکم را برام پست کنند و الان چهارسال بعد از اون دوماه ِ کذایی اینجام که ببینم دقیقن با چه پستی فرستادند که هنوز نرسیده!

آقای مسئول با یه نگاه عاقل اندر سفیه و با لهجه ی شیرین شهرضاییش ازم پرسید :" میخوای بری خارج؟"

- نه!مگه باید برم خارج؟

- اگه نیمیخوای بری خارج پس مدرکتو واسه چی میخوای؟من خودم  بیست سال پیش فارغ التحصیل شدم هنوزم مدرکمو نگرفتم.گواهی موقت که داری ،اصلش را میخوای چی کار؟

- ولی من مدرکمو میخوام.برای همین اینجام.همه ی کارهاش را هم انجام دادم قرار شد دو ماه بعد...

- چی چی دوماه بعد دو ماه بعد؟مگه ما بیکاریم بریم پست مدرک پست کنیم؟اسمتا بوگو بذار تو سیستم بیبینم.حالام اسمتو از توی این لیستا پیدا کن

- من چهارسال پیش فارغ التحصیل شدم ،شاید اسمم نباشه توش.

- این اسما مالی سال هفتاد تا حالاست.

لیست را ازش گرفتم و پرسیدم :شما اسم کوچیکتون چیه؟

-اسمی کوچیکی من؟اسمی کوچیکما میخوای چی کار؟

- میخوام اسم شما را هم پیدا کنم مدرکتونو بگیرید

- مگه من اینجا درس خوندم که اسمما پیدا کونی؟ خودم مدرکما میگیرم ،شوما مدرک خوددا بیگیر.

- مگه میخواین برین خارج؟

نه! برا چی چی ؟

- اگه نمیخواین برین مدرکتونو میخواین چی کار؟بذارید باشه!چه کاریه؟!

نفهمیدم چرا با عصبانیت نگاهم کرد و سرش را انداخت پایین به نوشتن . اسمم رو توی لیست پیدا کردم و اوشون فرمودند یه فتوکپی کارت ملی م _که گمش کرده بودم- و یه کپی از صفحه ی آخر شناسنامه م که من خیال میکردم قسمت "فوت شدنمه " و اوشون فرمودند قسمت "توضیحات ه " را همراه با یه تمبر 1200 تومنی که اگه دست دست میکردم ممکن بود همراه با نرخ تورم گرونتر بشه  ،باطل کنم و دو ماه دیگه مجددا برسم خدمتشون تا احتمالا دو ماه بعدش بتونم مدرکمو بگیرم.

خیلی راه اومده بودم فقط برای شنیدن همین چندتا جمله و کلی حرصم در اومده بود.یه خورده آب خوردم و داشتم باغچه و حیاط و بچه ها محوطه را که کلی تغییر کرده بود نگاه میکردم و قدم زنون به گیت بازرسی نزدیک میشدم که همون آمر بالمعروف لبخند زنون بهم نزدیک شد و گفت :کارتون تموم شد؟

در حالیکه داشتم توی شیشه ی روبرو خودم را نگاه میکردم و مقنعه م را مرتب و منظم میبردم عقب خندیدم و گفتم : نه! باید دو ماه دیگه دوباره بیام! آقایون به مقنعه م توجه نکردند که کارم زود راه بیفته! خدا خودش باید دست به کار بشه و گرنه باید دست به دامن چادر و روبنده بشم...!!!

الـــی نوشــت:

یکــ) باید برگردی و سه بار و نصفی پشت سرت را نگاه کنــی... از اینجا بخوانید :|

دو) چقدر دلخورم از این جهان بی موعود...

سهــ) اینهایی که یک دفعه میگذارند میروند بدون حتی یک کلمه حرف را باید کشت که آدم را نگران میکنند!!کسی از شاپری ، منیژک و لیلــی خبر ندارد آیا؟...انگاری آب شده باشند رفته باشند توی زمین!



نظرات 45 + ارسال نظر

حالا مگه میخی بری خارج؟؟؟

الان که فکر میکنم میبینم انگار باید در موردش فکر کنم

مگر عضو القاعده بودی که باهات این برخورد رو داشتن؟؟؟
موعود این جهان
جهان و خدایی رو سرکار گذاشته . . .

مگه با اعضای القاعده اینجوری رفتار میکنند؟

چه خارجی!!!! :)

باید خدا هم با خودش رو راست باشد...

وقتی که میداند خدای هیچ کس نیست...

:(

الان ک اینو نوشتی حجابت رو رعایت کرده بودی؟ یهو یکی از اون پشت و پسلا پیدا نشه بخواد بیاد گیر بده بعدش سرشو بکنه تو مانیتور ماها رو هم ببینه بدش هممون رو یه جا جمع کنه ببره صفا سیتی :دی

به جان بچه م با مانتو شلوار و مقنعه جلو مانیتور بودم.

میخواستم برم بیرون برای همین کلا با حفظ شئونات اسلامی اینا را نوشتم

ولی الان خاک به گورم...........

بذار برم چادر سر کنم بیام


من با قسمت سه،به شدت موافقم....
نگرانی و دلشوره.......

رفتن مهم نیست

وقتی میخوای بری برو

حتما باید بری که میخوای بری


حتما درستش اینه که بری

فقط باید برای رفتنت خیال بقیه را راحت کنی و بعد بری...

همین

سلام الی جان
وقت بخیر


دلم میان این همه آدم . . .

میان این همه پیچیدگی . . .

میان این همه تکلف . . .

میان تمام قفل هایی که . . . قصد باز شدن ندارند . . .

فقط کمی . . . سادگی می خواهد . . .

و دلم کسی را می خواهد که نپرسد :

"حواست به من هست ؟ "

فقط بیاید با اندکی نگاه . . . آرام بگوید:

..."حواسم به تو بود ! "

دلم . . .

بودن می خواد . .

میانِ این همه ضمیر . . .

دلم . . .

معجزه می خواهد . . .

در حدِ خدایی بودنت . . .

دلم . . .

کمی آرامش می خواهد . . .

آرامشی عمیق . . .

آرامشی پر از حضورِ تو . . .

بودنِ تو . . .

نفس هایِ تند تندِ تو . . .

خوبی معلم عشق ؟

دلم کسی را میخواهد که حرف نزدن بلد باشد...

دلم یک غریبه می خواهد

بیاید بنشیند

فقط سکوت کند

و من هـی حرف بزنم

تا کمی کم شود این همه بار

بعد بلند شود و برود

نه نصیحتی نه حرفی

انــــــــگار نه انـــــــگار ...!

و هیچ وقت دیگر نباشد!!

مونیکا 1392/03/06 ساعت 19:13 http://ta-mat.blogfa.com

این دسته کارهای نسبتا اداری پدر ادم را در میاره الی!اخرش هم باید یک معجزه ای بشه تا حل بشه وگرنه این دو ماه دیگه ها تا ادامه میرود!!(ب قول گلاره)

تنمون به تن این کارای اداری خورده

از سر گذروندمیش

ولی انگار کارای دانشگاه هم مثل کارای مملکت می مونه

تا رییسش عوض میشه تموم ه فعالیتهای ماقبل خودش را انکار میکنه و باید انگار از نو نوشت

حالا خدا را شکر نگفتند از اول باید درس بخونی قبول نیست :))

banuye nuro ayne 1392/03/06 ساعت 19:31

kish ke rafti ishaah kharejesham miri
khodaaaa mitalabe ishala miri
ha bugu oshaalah
pcim kharejie nemishe farci kard [:S039
hamu tex farci lol:]

بگردمدون

میشه دقیقن خارجش را مشخص کنید؟

میخوام موقع استجابت دعا و اینا دقیقن بدونم قراره کجا برم؟

خارج نطلبیده مراده :)

در ضمن شیرینی واسه پی سی خارجیدون فراموش نشه

یه در ضمن دیگه شوما پیغامهای من را نمیخونید؟؟؟

منیژک 1392/03/06 ساعت 21:50 http://manijak.mihanblog.com

شنیدم یکی اینجا دنبالم میگرده

منم شنیدم یکی دنبالت میگشته

حالا پیدات کرد یا نه ؟

آرش 1392/03/06 ساعت 23:38 http://karimator.blogfa.com

خوب طفلی راست میگه دیگه !!! اگه نمی خوای بری خارج واسه چی مدرک می خوای !!؟؟ یه پارتی پیدا کن ، 100 تای مدرک می ارزه :دی
دو ماه دیگه میری ، میگه برو یه ماه دیگه بیا
این خط -
این نشون *

مدرک اصلم را میخوام برای اینکه چشم فک و فامیل شوهر را کور کنم



از صدتا خارج و زیارت و پارتی و آینده و گذشته واجب تر و مهمتره :)

مهندس شوما هم خط و نشون ؟

:))

کاکاپو 1392/03/07 ساعت 02:15 http://balapain.blogfa.com

خانوم ورسری تو بده جلو

آقااا اجازه ! به جان بچه م اغفالمون کردند

وگرنه ما دختره خوبی بودیم ! همین...

:)

سمیرا 1392/03/07 ساعت 09:37

این جنون لازمه ی کوچ بیابانی هاست...

منم هنوز مدرکمو نگرفتم
دوست دارم الی...
همین...

چه تفاهمی !

مدرک میخوای چی کار؟

مگه میخوای بری خارج؟

از اون دوستی که باب آشنایی من و شما را باز کرد چه خبر؟

خوبه؟

راسی خودته خوبی؟

راس راسی خوبی ؟؟؟

:)

خودم 1392/03/07 ساعت 09:39 http://raha70sh.blogfa.com

حرف هایت را
بزن
اما
هر گوشی ارزش شنیدن حرف هایت را ندارد...

سرمایه های هر دل حرفهاییست که برای نگفتن دارد..

میگند دنیای فقر ه !

چقدر سرمایه دار داریم :)

:)maRjAn 1392/03/07 ساعت 11:40 http://www.zodiack.blogfa.com

ترکوندی به مولا اصن یه وعضی الی جان
مرجان: لنگ من رو بیاورید حتاااا :)))))))))))
فدایی داری هوارتا : *

بزنگ زنگو

مواظب باش داره از انگشتات میچکه نریزه زمین مرجان :)

فاطمه 1392/03/07 ساعت 11:51 http://yadegari20.blogfa.com

چه خوب جواب اون مسئول رو دادی الــی بانـو
کیفور شدیم ...
دوست ندارم مثل عاشقهای ناحسابی پشت سرت را هم نگاه نکنی.باید برگردی.حتا سه بار،سه بار و نصفی پشت سرت را نگاه کنی و «قلبت آه بکشد و نگاه کند به جای خالی ِ قلب ِ من ...»؛
آره دوست دارم قلبت آه بکشد برای جای خالی قلب من ..


ایشون هم مثل شما قشنگ حرف میزنه
و حرفای قشنگ میزنه ...
دلــــــــم گرفت الــی
خیلی ...

زیتا یه چیز دیگه ست...

عجوبه ای برای خودش

با نوشته هاش نمیری خوبه...

از اون نوشته هایی بود که چشمات نمناک میشد

:(
.
.
.
جواب مسئولین را خدا بده ...ما چی کاره ایم ؟؟؟

فاطمه 1392/03/07 ساعت 11:55 http://yadegari20.blogfa.com

راستی
این عکس ِ خودتونه الی؟
دوسش دارم ღ

خاک به گورم!

من از این عکسای شنیع ه مورد داره بی حجاب ه ترویج فرهنگ ه غرب و رواج بی حجابی که از خودم نمیذارم که!

این عکس یه غافل ه که دست به دومن خدا شدیم ،خودش هدایتش کنه


بیا در گوشت بگم کسی نفهمه ها :

اگه دوسش نداشتم که نمیذاشتمش اینجا.ولی تو به کسی نگو :)

عسل 1392/03/07 ساعت 12:11 http://rozegar65.blogfa.com/

الی فک کنم اگه یه بار دیگه بری و اونجوری سربسر اون آقای مسئول بذاری زود مدرکتو بهت بده!

خوب ما صبر میکنیم ببینیم خط و نشون آرش کارساز میشه و به حقیقت میپیونده یا پیش بینی ه تو ...

از حالام نذر سوره بقره سه مرتبه بعد از غذا که حرف تو درست از آب در بیاد :)

میشود تا اوج رفت

تا انتهای اسمان انجا ستاره هست درخت هست مهربانی هست واز همه مهمتر شعر هست وباید الی دختری که شعر شد انجا باشد
نگاه کن به اسمان هر چیزی که بخواهی انجاست
روی زمین هیچ نیست بجز ...

ما یک شب شع ـر شدیم

درست آن شبی که گفت :الی! تو خود شع ــری !

شع ـر شدیم که پرواز کنیم برویم تا اوج

ولی فقط شع ــر شدیم

کوووو تا پرنده شدن :|


+زمین جای قشنگی نیست ؟؟؟

چرا اینقدر خشن شدی عزیزم ؟

خشم اژدها شنیدی ؟

من الی شونم

فقط تا حالا موقعیت برای ابرازش نداشتم :)

:)maRjAn 1392/03/07 ساعت 14:02 http://www.zodiack.blogfa.com

عهههه ؟
اینجوریاس ؟ ما رو مخسره می کنی ؟ :))


کسی بهتون نگفته سد معبر نکنید ؟
در محل عبور و مرور مردم خان دایی را زمین نگذارید آیا ؟ :))
(اشاره به عکس یک شعر )

:))))

مخسره؟

من؟

تو چشا من نگاه کن ببین به من میاد مسخره کنم؟

نیگا کن تو چشا من

نیگااااااااااااا

بسه دیگه اینقدر نگاه نکن خو :)

ما را ساختند واسه سد معبر

حالا چه خان دایی علیه الرحمه پهن شه رو زمین چه جاش عمه پهن شه

مرا هم میکشی عآیا /؟

شوما را ؟

بگردند ...بگردند

شوما بر من به چشم کشته ی عشقت نگاه کن :)

رویا 1392/03/07 ساعت 15:32 http://royadd.blogfa.com

"فرهنگ عرب"چادر به سر ما کشید...

و"فرهنگ غرب"لباس از تن درید....

ولی"فرهنگ من ایرانیه"!

نه به چادر افتخار خواهد کرد نه به لباس از تن دریده.

هم چادر خوبه

هم اون خاک برسری ها که گفتی...

حرفم این نبود که چرا باید این جوری باشه

حرفم این بود که باید برای کار راه افتادنت تظاهر به دروغ کنی...

اون هم برای کسایی که خودشون هم به نفس اون کار اعتقادی ندارند

رویا 1392/03/07 ساعت 15:33 http://royadd.blogfa.com

این روزها من

خدای سکوت شده ام

خفقان گرفته ام تا

آرامش اهالی دنیا

خط خطی نشود...

اینجا زمین است

اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است

اینجا گم که میشوی

بجای اینکه دنبالت بگردند

فراموشت میکنند.........

ما مدتهاست با این رسم آشناییم خانوووم


از اون تاریخ به بعد که گم شدنت شد بهترین فرصت برای اقدام!!!!!

عجب!

بی خیال رویا ...

دل به پیدا شدنت توسط بقیه نبند...اونا بهشون فرصت بدی خودشونم گم میکنند :)

:)maRjAn 1392/03/07 ساعت 15:38 http://www.zodiack.blogfa.com

مثلا نشستی اونجا که بگی:
جاده و غروب و انتظار و عابرو و رفت و آمد و شعر و شاعرانه و ...
که چی ؟
ها ؟
که چی ؟

:))

اردی بهشت پارسال بود

نشستیم به کاسبی و به من ه بی نوا کمک کنید که یهو دوربین چیلیک عکسمونو گرفت و ردمون را زد

وگرنه من بی تقصیرم بانو :)

تازه شم دستتو بنداز ...بیا با هم دوست باشیم و

من برایت غزلی تازه بگویم آن وقت

جمله ای از تو:"چه خوب است که مرجان باهم

دل به دریا بزنیم آخر این قصه ولی

صدو ده سال بمانیم در این جا با هم"

+از اختیارات ه دختره خوب بودنم استفاده کردم شعر رو اون مدلی که دلم خواست گفتم که باز ذوق کنی ...نیای بزنی تو پرو بالمونا

رقصنده 1392/03/07 ساعت 16:26 http://sh-gh.blogfa.com

ای خــــــــــــدا !
تو چقد خوب حرف میزنی آخه...

منم مثِ توعم! اما ی بار گشت ارشاد گرفتم : ))

آدما یا خوب حرف میزنند یا حرفای خوب میزنند

انگاری ما خوب حرف میزنیم

من رو تا حالا ارشاد نگرفته حتی ارشادم هم نکرده
من نمیدونم این ارشادی ها چرا درست گیر نمیدند

عجبا!

:)

رویا 1392/03/07 ساعت 16:44 http://royadd.blogfa.com

سلام
یه d به آدرسم اضافه شد[نیشخند]

مبارک d اضافه تون باشه :)

شیرینی بده

نگار 1392/03/07 ساعت 19:06 http://meyalood.mihanblog.com

ههههه بد حال طرفو گرفتی
دمت گرم!
می گما الی خواستی بری خارج سر راه دنبال منم بیا! دستت درد نکنه

ساعت چند بیام دنبالت؟

خودت بیا سر کوچه حالشو ندارم بیام دم در یهو مامانت به این نتیجه برسه صبر کنید منم باتون بیام

:)

مریم 1392/03/07 ساعت 19:29 http://brightns.blogfa.com

الی...
:)
منم هنوز موفق نشدم مدرکمو ازشون بگیرم...ایندفه برم بهت قول میدم دعوام بشه باهاشون...

دعوا چرا؟

با صلح و صفا مدرکتو بگیر

فقط باید چادر سر کنی حجابتم رعایت کنی

وقتی هم حرف میزنی سرت را بندازی پایین انگار داری با موزاییکا کف سالن حرف میزنی

بعدشم حتما اوش سلام کنی

خیلی مهمه

شما همینجوری هم دل مارو بردی دختر انقده دلبری نکن :)

آخه اون وقت که اومده بودم وبت میخواستم دقیقا امشب بی خبر بذارم برم ...

دل بردی از من به یغماااااااااااااااااااااااااا

ای ترک غارتگر مــــــــــــــــــــن...

دیدی چه آوردی ای دوووووووووووووووووووست

از دست دل بر سر من...

(باصدای استاد شجریان و حتی محمد اصفهانی هم میشود بخونی :) )

.
.
بیخود!

مگه دست خودته

چه معنی داره؟؟؟

:)maRjAn 1392/03/07 ساعت 20:11 http://www.zodiack.blogfa.com

عاشقتم دختر :*
از الان دوستی رو اعلام می کنم به شرطی که هی زرت و زورت واسم شعر بگی ...
ماله ما که از انگشتمون ریخت زمین حیف و میل شد از وزن و کیفیتش افتاد :))

منظورت تند تند و یا حتی فرت فرت بود دیگه؟

زرت و زورت دیگه چه صیغه ای دخترم؟

خونواده اینجا نشسته یهو براشون سوءتفاهم پیش میاد

آفرین دخترم :)

شمام درمونتون یه جارو و خاک اندازه اوناییه که ریخته را جمع کنیم بذاریم سر جاش تا باز انگشتاتو تکون بدی شع ــر بچکه

:)

hani 1392/03/07 ساعت 20:47 http://hanilam.blogfa.com

من موندم اینا فرق دختر خوب و غیر خوبم نمی فهمن؟!
خب معرفی میکردی خودت و الی جانم
میگفتی من دختره خوبی ام
دلم تنگته همچنان
و بهترم

میبینی هانی؟

نخواستم ریا بشه و از مقامم سوءاستفاده کنم

وگرنه بهش میگم این علامت مخصوص حاکم بزرگ میتی کومونه که من از بابام کش رفتم و خودش خونه منتظره براش خبر ببرم :)

خدا را شکر که بهتری...

سلام رسوندی؟

با من لجبازی میکنه

خیلی سال ه...

دلش منو نمیخواد

ولی من هی بهش سلام میرسونم تا شاید این سری سلام من او را از رو ببرد :)

سیده 1392/03/07 ساعت 21:29 http://seyyede72.blogfa.com

چه کسی میداند در پس پرده غیب . . .

دل من عاشق اینگونه گرفتاری هاست

خوشبخت ترین الـ ـی 1392/03/07 ساعت 22:22

آقا انگشت کوچیکه ی ما رو هم بگیر
حراست دانشگاهو چه جوری آخــــه؟؟؟ :))

میدونی بهترین راه ه کاری که دلت میخواد انجام بدی و کسی چیزی بهت نگه چیه؟

زل میزنی توی چشم طرف و لبخند میزنی بهش!

حتی روایت داریم میتونی حالش را هم بپرسی :))

فروغ 1392/03/07 ساعت 22:52 http://opaque.blogfa.com

چقدر دیگه میتونن حال بهم زن باشن این موجودات یعنی ؟!

کدوم موجودات دقیقن؟

آمران بالمعروف؟

ناهیان المنکر ؟ ( کلا ترکیب رو داری؟ )

یا واعظانی که کاین جلوه در محراب و منبر میکنند؟

یا اونایی که چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند؟

یا کیا ؟

Take It Easy فروغ بابا :)

زیتون 1392/03/07 ساعت 22:59 http://zatun.blogsky.com/


سپاسگزارم ازتوجه ومحبت شما هم بخاطرمیل ها وهم مطالب وهم مطالب همواره خوبت

چوب کاری میفرمایید حکیم باشی؟

ما که کلا به خاطر ایمیل هاتون از خود خبر هم آپ تو دیت تریم

کلا مرسی ها

عشق کردم با جوابات ;-)

ذوق کردم با عشق کردنت

سمیرا 1392/03/08 ساعت 09:41

اون که یه وقتی تنها کسم بود
تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشت و رفت از کنارم
از درد دوریش من بی قرارم

خیال می کردم پیشم می مونه ترانه ی عشق واسم می خونه
خیال می کردم یه همزبونه نمی دونستم نامهربونه

با این که رفته اما هنوزم از داغ عشقش دارم میسوزم
فکر و خیالش همش باهامه
هرجا که میرم جلو چشامه
دلم می خواد تا دووم بیارم رو درد دوریش من مرهم بذارم
اما نمیشه راهی ندارم نمی تونم من طاقت بیارم
نمی تونم من طاقت بیارم

من خوبم اما تو باور نکن...
مراقب خودت باش الی عزیزم

همیشه آمادگیش را داشته باش که نباشه سمیرا...


نرو نرو که جدا از تو ما نمی‌ماند

بمان بمان که سر از تن جدا نمی‌ماند

گلایه نیست اگر می‌زنی به نفرینم

که آه بر تن آیینه، جا نمی‌ماند

نیازمند توام دشمن وفادارم

بیا که وقتِ نیاز آشنا نمی‌ماند

در این کویر، دم از جاودانگی نزنم

نسیم اگر بوَزد ردّ پا نمی‌ماند

به داستان هُوَالله دلخوشم، هرچند

""" که آخرش احدی جز خدا نمی‌ماند..."""

خوب میشی سمیرا

hani 1392/03/08 ساعت 10:45 http://hanilam.blogfa.com

مگه میشه با تو لج کنه؟
مگه میشه تو رو دوست نداشت؟
از دور نگاه مهربونش سایبون دختر خوب ما هست
من که شک ندارم
شک ندارم الی

چرا نمیشه؟

از خودش بپرس بهت میگه.

نمیخوام غر بزنم اما یواشکی فقط به تو میگم.به کسی نگیا؟

چه جور برا همه خودش هست ،برا من فقط سایه ش هست؟

بیخیال!

سایه شم قبول... اگه یهو باد به گوشش نرسونه سایه شم ازمون بگیره :)

برای خودم چای دم کرده ام هوس کرده ام یک نفر باشد و...

بنوشد غم انگیزی خانه را و از تلـخی اش بی خبر باشد و...

به طرز غم انگیزی این روزها خدا پرسه در خانه ها می زنــد

یکی واقعی تردراین لحظه کاش به جای خداپشت درباشدو...

پرستو که از آشیان می پرد ، فرامــــوش کردن زمان می برد

چه ها بر سر خانه می آورد؟ کسی که دلیل سفر باشــدو...

سر آغاز این داستان درد و درد، یکی در هیاهو ،یکی در نبرد

کسی که مرا مادر قصه کرد ، لیاقت ندارد پدر باشــــــــد و...

من بهت میگم دست میذاری روی شعرایی که همین نزدیکی اند میگی چرا!

یک ساعت پیش زل زده بودم به تک تکه بینتاش از بس خوندمش ذوق مرگ شدم

اومدم اینجا دیدم ساغر ضربه فنی مون کرده:)

...من نیستم... نگاه کن این باغ سوخته

تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی

گیرم هنوز تشنه حرف توام ولی

گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟

آلوچه های چشم تو مثل گذشته اند

اما برای من دل چیدن گذاشتی؟

حالا برو برو که تو این نان تلخ را

در سفره ای به سادگی من گذاشتی

آریا 1392/03/08 ساعت 11:47 http://aria5511.blogfa.com

خوب و خوش‌مزه از اون خاطره‌ی کمی خط‌خطی حرف زدی. چسبید

با الی‌نوشت سوم‌ت همدردم. ولی نه به قصد کشت!

ما که به قصد کشت

یا یه جوری بزنیشون که دیگه از این خیال به سرشون نزنه


چه معنی داره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در ضمن سس شدنتون را ممنون

درود بر تو

ای جانم ....
این روزها تفکیک خوبی ازبدی تفکیک سیاهی از سفیدی نیست تفکیک مصلحت از غیر است

این روزها که هوا بدجور سیاسی ه...!

دل از سیاستِ اهلِ ریا بکن، خود باش

هوای مملکتِ عاشقان سیاسی نیست
.
.
میم مثل میترای ما خوبه ؟

طاهره 1392/03/08 ساعت 20:23

سلام . امیدوارم که خوب باشین . یه سوال داشتم از خدمتتون , این بیت شعری که اول پست نوشتید برای خودتونه ؟ اگر نه , شاعرش رو میشناشید؟

شعر برای من ه اما از من نیست...

شعر از "عمران میری " هستش..

:)

خوشبخت ترین الـ ـی 1392/03/09 ساعت 00:01

HiH
I'll try next time :D

You Have to Babe

:)

دختری از مردی پرسید :

چرا تا مرز دیوانگی عاشق کسی میشوم

در حالی که میدانم در نهایت به اون نمیرسم ؟

مرد جواب داد:

به من بگو چرا زندگی میکنیم

در حالی که میدانیم در آخر می میریم !؟

هیچی دیگه

دختره هم زد تو دهنش

گفت سوال منو با سوال جواب نده !



یعنی اگه سوال را با سوال جواب بدیم تو دهنی میخوریم؟؟؟

بعد تکلیف ما که تو دهنی نمیخوریم و تو دهنی نمیزنیم چیه؟

یعنی قبول نیست؟

بعد حالا واقعن چرا تا مرز جنون عاشق کسی میشند؟

بعدش چرا زندگی میکنیم در حالیکه آخرش میمیریم؟

بعدش مگه اون دورو بر زن نبوده که دختره از زن ه بپرسه؟

تازه شم مگه مرد ِ نامحرم نبوده؟پس دختره خجالت نکشید زد تو دهنه مرد ِ نامحرم؟

این بود آرمانهای امام راحل و پایبندی به ولایت فقیه و اصل چهل و چهار قانون اساسی ؟

من که میگم داستان مشکوکه :)

خو حالا بازم به لباس پوشیدنت گیر میدن؟؟

شکلک(مثلا یعنی حواست باشه من نوشتهاتو میخونم الکی کامنت نمیدم)

راستی مغنتو بپوش بشین پشت مانیتور

آلان من میخوام برم بهشت

مگه قرار بود دیگه به کجام گیر بدند؟

!

آهان!

متوجه شدم منظورت چی بود

آفرین!

التماس دعا :)

من سه بار و نصفی پشت سرم رو نگاه کردم !! خبری نیست !!

شاید بلد نبودی!

در ضمن خبر را که نمیشه دید باید حس کرد از لحن نگاه مهندس

وقتی سه بار و نصفی نگاه کنی شاید خبری نباشه اما خبری میشه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد