_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

نـــــاگهـــان زنــگ میزنـــد تلفــــن ...

هوالمحبوب:

جدا از اینکه این پیامک های تبلیغاتی از اون جون مادرت بیا میلیونر شوی همراه اول و تو رو به ارواح خاک عمه ت آهنگ پیشواز نمیخوای ِایرانسل بگیر یا اگه دوس داری با بهاره رهنما در ارتباط باشی عدد 23 رو بفرست(خاک بر سرم!) و اگه میخوای از زن عموی محمد رضا گلزار بدونی عدد 33 رو ارسال کن تا قیمت انواع و اقسام رب و ماکارونی و معرفی شونصد تا پنل اس ام اس و اعلام یه چند صدتایی کنفرانس و همایش بی ربط و با ربط ،کلن روان و اعصابت رو وقت و بی وقت به هم میریزه اما بعضی وقتا کلن باعث مسرت و شادی میشه و گاهن از بس پیامک تکراری میاد و اصرار میکنه عدد چند را به چند بفرست ما هم همینجوری به نیت قرب الهی عدد فلان رو به شماره پیامک بهمان میفرستیم و از همون موقع بازی شروع میشه!:)

یکــ) یکشنبه - ساعت دوازده و چهل و شش دقیقه الــی در حال قدم زدن در خیابان:

- سلام خانم! من فلانی هستم از کنفرانس بین المللی ...

پیرو تمایل به دریافت اطلاعاتی که پیامک فرمودید تماس میگیرم.(به دلایل امنیتی از گفتن اسم کنفرانس معذورم!:) )

-الــی :بله بله بفرماید خواهش میکنم:)

- میتونم اسم شرکتتون رو بدونم؟

- بله میتونید:)

- بفرمایید؟

- چی رو؟

-اسم شرکتتون رو!

-بله!شرکت سازه سازان!

- زمینه ی فعالیتتون؟

-ساخت و فروش سازه های پیش ساخته ی ساختمان!!!:) (یهو همینطوری!)

بعد از یک سری توضیحات و ردیف کردن تندیس ها و مدارک بین المللی که قراره بعد از گذروندن کنفرانس بهمون بدند ازش خواستم همه ی توضیحات به انضمام پروفایل موسسه و تعرفه شون رو برام ایمیل کنه تا من به هیئت مدیره ی صنف بیکاران ارجاع بدم!

دوشنبه -ساعت ده و سی دقیقه الــی لمیده بر روی تخت و کتاب خوندن:

- خانم فلانی؟

الــی :بعله؟

- من فلانی دیروزی هستم از موسسه ی بهمان.سرکار خانم ایمیل و بروشورها رو دریافت کردید؟

-بله!(خیر سرم!)

- و نظر و تصمیمتون؟

- باید هیئت مدیره تصمیم بگیرند.من توی کارتاپل آقای رییس قرار دادم و بهشون توضیحات لازم رو دادم.دیگه تصمیم با ایشونه .من خودم شخصن پیگیر موضوع هستم و نتیجه رو بهتون خبر میدم:)

- ممنون سرکار خانم

- روزتون بخیر :)

دو ) پنجشنبه-ساعت سه و ده دقیقه بعد ازظهر الـی در حال کشتی گرفتن با گلدختر :

- سلام خانم.من از شرکت بیمه ی ... در رابطه با بیمه ی اتومبیل تون باهاتون تماس میگیرم.میشه اسمتون رو لطف کنید؟

-یعنی اسمم رو بهتون بدم؟!

- نه اسمتون رو بهم بگید.

-بله، الهام:)

- الهام اسمتون هست یا فامیلتون؟

- اسمم دیگه.فرمودین اسمم رو بگم !:)

- منظورم نام خانوادگیتون بود.

- یعنی چی توی خونواده صدام میکنند؟!:)

- نه خانم.فامیلتون!

-آهان!من فلانی هستم:)

-شما ساکن کدوم شهر هستید؟

- اصفهان.شما ساکن چه شهری هستید؟:)

- من از تهران تماس میگیرم از بیمه ی مرکزی ....،خانم فلانی ماشینتون تحت پوشش چه بیمه ای هست؟

- بیمه ابوالفضل!

- بله؟

- عرض کردم بیمه ابوالفضل:)

- (بعد از مکث چند ثانیه ای!) منظورم تحت پوشش کدوم بیمه ی سازمانی هست مثل ایران،آسیا،البرز،پارسیان،توسعه و ... ماشینتون کدوم از این بیمه ها رو داره؟

- هیچ کدوم خانم.

- یعنی قصد ندارید اتومبیلتون رو بیمه کنید؟

- خب چرا.وقتی ماشین بخرم حتمن بیمه ش میکنم:)

- یعنی شما اتومبیل ندارید؟

- نه!

- چرا نفرمودید اتومبیل ندارید؟

- شما که نپرسیدید دارم یا ندارم که!ولی خب قصد خریدش رو دارم.

- پس در شُـرُف خرید هستید.کی قرار هست اتومبیل بخرید؟

- وقتی پولدار شدم!

- (بعد از چند ثانیه مکث مجدد!)روز خوبی داشته باشید:|

- و هچنین شما خانم:)

الــی نوشت:

نه من آلزایمر دارم،شما یادم بندازید در مورد آموزش زبان به خانمهای خانه دار و دریافت نمایندگی بیمه ی سامان و خرید داروی ناباروری و درست کردن جعبه های کادویی در منزل و اون خانومه زنگ زده بود به احسان برای شارژ کپسول آتش نشانی و احسان گفته بود اگه شارژ شگفت انگیز نداشته باشه نمیخواد،یه سری بعدن سر فرصت بنویسم!من دختره خوبی ام ها:)

نظرات 16 + ارسال نظر
مهدی 1393/05/20 ساعت 12:30 http://bivatan.blogsky.com


سر ظهری شادم کردید ... خدا خیرتون بده

شمام ایشالا خیر از جـَوونیتون ببینید به حق پنش تن :)

و من الله توفیق :)

رضا 1393/05/20 ساعت 15:24

من بیمه امام رضام.تا حالا یکی دو باری تصادف کردم. اگه ابولفضل بهتره عوض کنم!ها؟!

نمیدونم والا!با اینکه ایشون امام هستند و شما تصادف کردین اونم دوبار دیگه گمون نکنم از دست ابولفضل که امام هم تشریف نداشتن کاری بربیاد.
شما نیتتون را خالص کنید قصدتون قرب الهی باشه از شدت تصادفاتتون کم میشه ان شاالله!
و من الله توفیق :)

دارا 1393/05/20 ساعت 15:31

امان از دست شما

امان از دست ما ... چی از دست شما ؟

و من الله توفیق :)

بارانی ترین 1393/05/20 ساعت 18:19

تن و دل و روده و تمام سلول های روحمو شاد کردی الی جااااان

منم از امروز سرگرمی جدید یاد گرفتمممممم

خب خدا رو شکر که خداوند بنده رو لایق دونست و توفیق فیزیوتراپیه روح و جسم شما هم نصیب اینجانب فرمود و شما هم فیض جسمی بردید و هم فیض روحی.

و من الله توفیق:)

خیلی جوابات بامزه بود .آخرحاضر جوابی هستی !

از برکات شغل شریف خوداشتغالیه !

تازه بابامون ندیدین و البته که بامزگش از خودتونه.

و من الله توفیق :)

mamad 1393/05/20 ساعت 22:41 http://jabarotttt.blogfa.com

شب همه بی تو کار من شکوه به ماه کردن است

درد اگر درد تو باشد ،سر اگر داغ هوات

ثانیه ثانیه اش منتظر درد ســـرم

زهره 1393/05/21 ساعت 11:13

چقد طرف خندیده باشه خوبه؟
بیمه ابوالفضل که خوندم غش افتاد تو دلم
بازی بازی با عباسم بازی اهش اگه دامنگیرت نشد:))
الی تو مدرکت زبانه؟
خیرسرم دو سال تمامه دارم میرم هنوز نمی تونم یه مکالمه ساده کنم اما خیلی راحت می تونم ترجمه کنم
فک نکنی خنگما
گوشام نمیتونه واژه های انگلیسیو بفهمه
بیا درباره این یه مشاوره توپ بده

غش افتاد توی دلت یعنی دلت غش کرد یا خودت ؟

اولن ما عباس خالی نداریم.یه عباس آقا داریم یه حضرت عباس که در اینجا دقیقن منظور ابوالفضل بود و اثری از عباس دیده نمیشه.شوما تا حالا بیمه عباس شنیدی؟نشنیدی خب :)

دومن مکالمه رو که ساده نمیکنند معمولن پیچیده ش میکنند اونم با کلی تشریفات

سومن من اصولن فک نمیکنم کسی خنگه حتی خودم ولی اطرافیان زیاد میگند من خنگم

چارمن کار گوش شنیدنه نه فهمیدن،زین پس از مغزتون برای فهمیدن استفاده کنید :)

پنجمن حق مشاوره رو به صندوق پرداخت کنید،قابل شما رو هم نداره
و من الله توفیق :)

الـــــــــــی :))
یکی نبود اون موقع ها لپت رو بکشه که اینقد بانمکی تو؟ :)

دلت شاد باشه الهی :**

خودمون لپ خودمون رو میکشیم منت این و اون رو هم نمیکشیم خلاص

و من الله توفیق:)

+احوالات دختر مامان فاطمه ی خودمون ؟:*

ermia 1393/05/21 ساعت 12:27

بسی با مزه بود . موجبات انبساط خاطر ما را فراهم نمودید . استفاده کردیم قربان

پیش شما کی باشیم ارمیای نبی عرض اندام کنیم چه برسه خاطرتون رو انبساط یا انقباض بدیم
والبته که باعث مسرتمون هست وقتی شما اینجور میفرمایید و من الله توفیق :)

فریناز 1393/05/21 ساعت 15:52

الی
جدی جدی همین طوری جواب میدی؟

عجبا

چه روتم می شه ها

نام فامیلی:دی

نه!یه دور میزنم بعد یهویی جواب میدم غافلگی بشند :)

وا!این چیزا که روشدن نمیخواد که!
اونا که از بس زنگ میزنند و پیامک میدند باس رووشون نشه که میشه.در ضمن ما در بعضی موارد ومواقع مسخره که باید روومون بشه،نمیشه.

جالب بود

جالبی از خودتونه :)

و من الله توفیق :)

نگار 1393/05/21 ساعت 17:41 http://meyalood.mihanblog.com

ینی تو رو باید با تمام وجود بغلت کرد و فشااارت داد دیووووونه

(ببثقید یی هویی احساساتم فوران کرد)

حالا هر وقت بغل و فشارتون تموم شد بگید چه خبر و چه عجب از اینطرفا خانووم ؟:)

در ضمن و من الله توفیق :)

ای جاااااااااااااااااااااانم الــــــــــــــــی

دست و جیغ و هوراااای بلند که خاله الــی روحش شاد بشه و با ضمیری امیدوار به فضل خدا جاودانه بشه و من الله توفیق :)

عسل 1393/05/21 ساعت 23:17 http://sooz-o-saaz.blogfa.com

:)))
به منم " و من الله توفیق " میگی؟ :)

اصن بیا در گوشت بگم که باقی بهانه اند و فقط باس به عسل ها گفت و من الله توفیق:)

[ بدون نام ] 1393/05/25 ساعت 00:55

بی‌سبب نیست زمین سینه‌ی پرپر دارد
به خدا چشم تو یک فاجعه در بر دارد

با نسیم سحری شعله نکش می‌ترسم
کلبه‌ی حوصله‌ی شهر ترک بردارد

گر چه از بودن با تو تن من می‌لرزد
فکر تو خواب و خیالی‌ست که در سر دارد

بوی خوش می‌وزد از سینه‌ی عطرآگینت
دل من میل به دروازه‌ی قمصر دارد

یا به آتش بکش و یا به دلم راه بده
کوچه‌ی چشم تو یک مشت ستمگر دارد

فاصله، درد عجیبی‌ست میان من و تو
عابری در قفس تنگ، کبوتر دارد

گر چه تشویش دل و دین مرا سوزانده
پدر عشق بسوزد... به تو باور دارد

پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم

خوب قبلن هم گفتم دیوانه ایی...
آفرین آفرین کاش بیشتر اذیتشون میکردی ...اینا کارو زندگی ندارن به خدا......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد