_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

لــــب وا که مـــی کنــــم ،سخنــــــم درد می کنـــــد ...!

هوالمحبوب:


شما که الــی نیستید که بنشینم برایتان بگویم که ...

داشتم فکر میکردم به فرض که الـــی هم بودید برایتان نمیگفتم که ...! راستش برای الـــی هم تعریف نمیکنم،حتی زمزمه هم نمیکنم.حتی دوره هم نمیکنم.حتی توی وبلاگ یواشکی اش هم نمی نویسم.

بعضی چیزها را نباید گفت.هــــرگــــــز نباید گفت.حتی به نزدیک ترین آدم های زندگی ات.حتی بعد از اینکه نفیسه اینجا را خواند و میپرسد قرار بوده چه چیز را نگویم. یا حتی "او" که سعی میکند نپرسد ولی بداند و احتمالن بعد از اینکه بداند چیزی هست که قرار است نگویمش به دعوایمان ختم شود! یا حتی وقتی هاله فکر میکند مثلن به او خواهم گفت و برایم قیافه ی مادرهای فداکار را میگیرد و میگوید با آن دو نفری که بهشان نگفته ام فرق میکند و غلط کرده ام که به او هم قرار نیست بگویم و من مثل فامیل دور فقط به او خواهم گفت :"سیر داغ بابا! "! یا نرگس حتی که نگران خواهد شد گمانم! حتی به خودت هم نباید بگویی. و میدانم من احتمالن مرض دارم که توجه همه را جلب میکنم به بودن چیزی و نگفتنش!

میدانید؟باعث شرمندگی ست حتی اگر بقیه قیافه درک کردن به خودشان بگیرند وقتی فقط قیافه گرفتنشان خنجر است توی وجودت!حتی گفتن یواشکی اش توی دلت هم باعث شرمندگی ست توی خلوتت!باید خجالت بکشی از حتی به ذهنت آوردن چه برسد به زبان یا نوشتن آوردنش!

میدانید بعضی چیزها حتی یواشکی و توی دلتان مرورش کردن هم حق شما نیست و باید بروید به جهنم وقتی اینقدر دنده تان پهن است که توی دلتان دنبالش میگردید وقتی کائنات هم مسخره تان میکند که بی رگید(!) و یا نهایتن اگر دلش بخواهد دل به دلتان بدهد "واقعن تو خجالت نمیکشی؟!" به جای مسخره کردن حواله تان میکند!

میدانید؟باید لب فرو بست،اصلن باید زبان درازتان را گره کرده و توی همه ی روزهایی که "خواستید و نشد " فرو کنید!

حتمن میدانید "نخواستن" با "نتوانستن" خیلی فرق دارد! اینکه "نتوانی" یک چیز است و اینکه "نخواهی" یک چیز و "نخواستن" غم انگیزترین کلمه ای است که ممکن است توی عمرتان شنیده باشید و شما الــی نیستید که برایتان بگویم که "نخواستن" چقدر غمگینانه است! و اصلن چه بهتر که الــی نیستید،چون الــی هم که بودید توفیری نمیکرد! 

بعضی حرف ها را باید با خود به گور برد و همان جا هم در سر و کله ی گور زد که مبادا دهانش را برای گورهای دیگر باز کند و شما را خجالت زده کند آن هم وسط گورهای دیگر!

عکس نوشت:

مسخره است اگر خیال کنید این زن ماشین لباسشویی نیاز دارد و شما الی نیستید که بدانید ماشین لباسشویی نغمه ای غم انگیز دارد حتی!

+

نظرات 13 + ارسال نظر
ش 1393/10/21 ساعت 23:54 http://pazal.blogsky.com

سلام وبلاگ عالی داری به وبلاگ منم سر بزن موفق باشید

http://pazal.blogsky.com

:)

AHMAD 1393/10/22 ساعت 02:11 http://hor-73.rzb.ir

الی نیستم اما میدونم نخواستن چقدررررررررر غمناکه . .
مخصوصا وقتی نخوام که نخوام اما نخوام.

حُر باش برای آزادی...

غمناکیش اونجاست که میخواهند که نخواهند :)

این نگفتنت شبیه اعترافات معذبانه راهبه های کاتولیک شستشوی مغزی داده شده بود !

آدم اگه چیزی رو می خواد، اگه چیزی رو ارزو میکنه ، باید اینقدر محکم بخواد که حتی «خجالت» هم نتونه روی آرزوش خط بکشه.

در ضمن امام خمینی (!) یه جمله هایکو طور داره که میگه :
اگر بخواهیم می توانیم، و اگر بدانیم، می خواهیم

نخواستن یعنی ندونستن ! یعنی نفهمیدن قدر اونچه که نخواستنتش... سوره ی قدر بخون امشب تو نمازت ...

میدونی ساره که همه ش رو میدونم و و.اسه همینه "خواستنه نخواستن" بیشتر از هر چیزی دردناکه.اونقدر دردناک که صلن مهم نباشه!

ساره 1393/10/22 ساعت 08:07

عکس نوشت : این لباسا که تمیزن الی ! فکر کنم خانومه عزای تا کردنشونو گرفته

این زن الـــی ست با این همه لباس های شسته شده که البت دردش این نیست که چطور تاااشون کنه،داره سعی میکنه لباسای شسته شده را دوست داشته باشه وقتی این همه نفرت انگیزه!!!!

ساره 1393/10/22 ساعت 12:01

همیشه هم دختر خوبی نباش !

چشم قربان،برای شروع هم امروز میزنیم کل شیشه های خونه های مردم را میریزیم پایین،تا فردا و نقشه های بعدیش هم خدا بزرگه

میس راوی 1393/10/22 ساعت 12:54

توی فیه‌مافیه فک کنم بایزید بود که ازش میپرسن چی میخوای؟ میگه می‌خواهم که نخواهم. :)

اونوقت بی یزدیشون چی؟

اون نمیخواسته بخواد یا میخواسته که بخواد ؟:)

+احوالات دختره مامان فاطمه ی خودمون؟

من 1393/10/22 ساعت 15:49

دیگه مامانه فداکارت نیستم.فکر هم نمیکنم با بقیه فرق میکنم.
خر .....

این روزها حس بدی با دوستان دارم

با دوستانم حالتی"دامن کِشان" دارم

آنقدر مردادم که حتی در یخِ بهمن

انگار طــرح جامـــع خرماپزان دارم

من 1393/10/22 ساعت 16:16

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا
بهایش هم بباید او ببخشد کل دنیارا
مگر من مغز خر خوردم در آشفته بازاری
او دل بدست آرد ببخشم من بخارا را
که این دل در وجود ما خدا داند که می ارزد
هزاران ترک شیراز و هزاران عشق زیبارا

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و دل و پا را

اگر من مال چیز میبخشم ز مال خویش میبخشم

نه چون حافظ که میبخشد سمرقند و بخارا را ...

banooYe noOR O AYnE 1393/10/22 ساعت 16:16

bade
vaghTi khodeT nakhay
badtare vaghti
natuni daShte baShish o majbur baShi beGi nakhaStam
!!!
nemdunam

ولی من هیچوقت هیچ جا نمیگم "نخواستم"...هیچوقت...هیچوقت!

من راستش رو میگم."نخواستم" با "نخواست" خیلی فرق میکنه . "نخواستند " با "نخواستیم".میدونی که ؟

من 1393/10/22 ساعت 16:17

شوما تو همون حسه بدت بمون الی دختری که شعر میشود

سیر داغ بابا

لیلی 1393/10/23 ساعت 17:44 http://zangareh.blogfa.com/

احتمالن این زن توی عکس خیلی شبیه منه از این جهت که مثل من ساعتها قبل از این که کاری بکنه در موردش فکر می کنه حتی در مورد شستن لباسهاش

شما که بگردم تازه عروسیند و این امر عجالتن عادی به شمار میاد من باب لیلی ها:)

در ضمن خیر مقدم عروس خانوم

نغمه نیس که لامصب

هندل ماشینای عهد دقیانوسه:دی



دنیام شبیه همین لباسشویی یس
لباسام می شن زمان

چقدر از این کامنتای مربوط به این پست خوشم میاد.هر کی اونجوری که فکر میکنه و به چشمش میاد میگه.چقدر نظرها راجب این ماشین لباسشویی و نوشته ها با هم فرق میکنه و وقتی به کامنتها نگاه میکنم ذوق میکنم که چقدر میشه از ابعاد مختلف این رو قشنگ تعبیر کرد.با اینکه هیچکدومش اونی نیست که منظور منه بود و هست.

[ بدون نام ] 1393/10/24 ساعت 08:26

vaghti dele adam mese lebasshui bashe sakhtmishe
hame badihao kasifaro mibine
ama akharesh bayad khubbashe
tamiz bashe
bekhande
khandehash utu keshide bashe
ta kesi shak nakone
taze shak ham bokone hosele rozih dadan nabashe
taze hosele ham bashe ama tarafi nabashe
hata mashin lebas shui ..hata lebasa..hata hava ..hata harchi mitune rahe nafaseto begire

چقدر نظرهای این پست خوبه با اینکه هیچکدومش توی فکر و ذهن من واسه نوشتن و انتخاب عکس نبوده.
چقدر خوبه این کامنتها
.
.
با اینکه غرم میاد اما جهت تحکیم روحیه و اعصاب دیگرون مجبورم هیچی نگم و لبخند ملیح بزنم رو به دوربین

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد