_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

و من خواب آن ستاره ی قرمز را وقتی خواب نبوده ام دیده ام...

هوالمحبوب:

خواب دیده ام رفته ایم مشهد! بعد از بیست سال!من و تو! آن هم با قطار!خواب دیدم تمام راه با تلفن حرف میزدم که کلافه شده بودم از این همه تماس از شرکت و تو خودت را به خواب زده بودی درست کنار دستم و متلک می انداختی که چقدر زنگ میزنند این ها!

خواب دیدم رفته ایم مشهد! من و تو ! و من همه بغض بودم بعد از بیست سال مشهد آمدنم را و همه شوق بودم کنار تو بودن را وقتی به یاد می آوردم ده سال پیش خانم بهارلویی مستخدم آموزشگاه برایم دعا کرده بود توی حرم که مشهد رفتنم فقط با مَردَم باشد ولاغیر و من از ذوق و ترس داشتم می مردم از استجابت دعای خانم بهارلویی.

خواب دیدم رفته ایم مشهد! من و تو ! و من از کنار تو بودن جان میکندم از خوشی و گنبد حرم دیدن را با تو تاب می آوردم وقتی این همه گیج و سر درگم بودم و باورم نمی آمد!

خواب دیده ام رفته ایم مشهد!من و تو! و من کنار گنبد زرد رنگش تو را نشانش دادم که تمام تمنایم مردی است که عاشقانه دوستش دارم و عکس رنگی دونفره ی من و تو را ثبت کند برای روزی که قرار است عکس را ظاهر کند و قاب گرفته بگذاردش توی دستهایم...

خواب دیده ام رفته ایم مشهد و من چادر به سر کنارت قدم میزنم تا حرم و هی سکوت میشوم و هی نگاهت میکنم جسته گریخته و هی قدمهایت را میشمارم و نفس میکشم و تو به من هی می گویی چقدر ساکت و خانم شده ای و من هی به "آقا " میگویم من از تمام فلج های دنیایی که شفایشان داده ای و میدهی فلج ترم وقتی "اویم" را نداشته باشم و قسمش میدهم به ابهت و شکوه مثال زدنی اش که شفایم دهد وقتی این همه اشتیاق و تمنای شفا یافتن دارم و مطمئنم اشتباه نیامده ام! 

خواب دیده ام رفته ایم مشهد! من و تو! خواب دیدم رفته ایم توی بازار و تو برایم مردی به خرج میدهی و سلیقه میشوی در انتخاب سوغاتی ها.تو برایم مثال زدنی میشوی موقع غذا خوردن.تو برایم پرستیدنی میشوی موقع قدم زدن در سوپرمارکت و خرت و پرت خریدن.تو برایم تمام خوبی های دنیا میشوی و خوشبختی وقتی سرت را روی پاهایم میگذاری و تلویزیون تماشا میکنیم و به کارگردان و بازیگرهای ابله فحش میدهیم.تو برایم آرزو و بغض میشوی وقتی لج میکنی و با خستگی ات میروی گوجه بخری برای شام و من این غر زدن یواشکی ات را میپرستم.تو برای خون میشوی توی رگ هایم وقتی میگویی نوازشت کنم و من ناشیانه ناخن هایم را توی سر و دستت فرو میبرم.و برایم چون هوا میشوی محض نفس کشیدن وقتی اسم و فامیلم را صدا میکنی پشت سر هم که:"بررررررو،من خودم این کاره ام !"تو برایم بی همتا میشوی وقتی از غرغرم توی آشپزخانه به ستوه میایی و میگویی:"چته تو؟؟؟!!" و  کمی بعد با بوسه از دلی که به دل نگرفته در می آوری!

خواب دیدم رفته ایم مشهد! من و تو! و من این با تو بودن را ،این حواس جمع بودنت،این مهربان بودنت،این مرد بودنت،این در آغوش کشیدن و نگاههای مهربانانه کردنت را،این آرام خوابیدن و خر و پف کردنت را،این بی قرار رسیدن به خانه ات را،این اخم وسط خوابهایت را و این صبر و تحملت را می میرم.

خواب دیدم رفته ایم مشهد! من و تو ! و تو برایم عطر و سجاده خریدی و دعای خانم بهارلویی بعد از ده سال اجابت شد که کاش با مَردَت بروی مشهد و برایت همان سجاده ای را بخرد که دوستش داری...

خواب دیدم رفته ایم مشهد ! من و تو ! و تو تمام سوراخ سنبه های حرم را نشانم می دهی و توی صحن های دوست داشتنی ات مرا جای می دهی و برایم زیارت نامه می خوانی و من آرام نگاهت میکنم و اشک می شوم این همه خواستن را و تو هی می گویی ام چقدر مسخره سکوت شده ام و من هی می گویمت دارم با "آقا" حرف میزنم و تو هی مهربان و زورکی نگاهت را از من میگیری تا هی با او حرافی کنم!

خواب دیده ام رفته ایم مشهد! من و تو ! و شب ها بعد از زیارت و رسیدن به خانه دست هایت را میگذاری زیر چانه و مراسم ماسک و کرم زدن و روغن کاری دست و پایم را کنجکاوانه نگاه میکنی و مسخره بازی در می آوری و من هی میخندم و می نشینم کنار پاهای خسته ات تا فلان روغن را به خوردشان بدهم و دلم برای ماساژ دادن و نوازش کردن قدم هایی که زده ای کنارم غنج برود و بغض شوم و غر به جانت بزنم که چرا حواست به پاهایت نیست عزیز جان؟!

خواب دیده ام رفته ایم مشهد ! من و تو ! و من صبح که چشم در صورتت باز میکردم دلم اشک میشد و لبخند و ضعف میرفت که چقدر خوب است و "خوشا صبحی که چون از خواب خیزم ...به آغوش تو از بستر گریزم !" و هی غرقت شوم تو معصوم خوابیده ای و من برای فین فین راه نینداختن میروم اتاق بغلی و هی یواشکی سرک میکشم خوابیدنت را و مینشینم بعد از چند ساعت کنارت و تا بیدار شوی و همانطور زل زنان به خط و خطوط چهره ات در حالیکه هنوز با "آقا" حرف میزنم که چطور دلش می آید که نیاید و نخواهد ،غرق خواب میشوم و با صدایت که از خواب بیدار میشوم یکسره حرص میشوم که چرا خوابم برده و خوابت برده!!!...

خواب دیده ام رفته ایم مشهد! من و تو ! و من "آقا" را به تو قسم دادم که استجابت دعایم شوی ...

خواب دیدم رفته ایم مشهد! من و تو ! و من با همه ی بی ایمانی ام ایمان داشتم که زور "آقا" از همه بیشتر است و یک روز قاب عکسم را که تو دست روی سینه ات گذاشتی محض سلام آخر دادن،میگذارد توی دستهایم و من به چادر سر کردنم که شلخته است زیرزیرکی میخندم...

خواب دیده ام رفته ایم مشهد! من و تو ! و من  از خواب میپرم  و تا به هم رسیدن چشمهایم اشک میشوم از این همه دوری وقتی کنارم نیستی  و جاده را متر میکنم تا استجابت دعایم...

نظرات 11 + ارسال نظر
sepanta 1395/05/12 ساعت 00:02

تو خیلی خوبی الی...
...و کور شوم اگر دروغ بگویم

"خیلی" واژه ی کوچیکیه برای اندازه ی خوب بودنت

... و [باز] کور شوم اگر دروغ بگویم...

خوبی از خودتونه آقاااا

غ ـزل 1395/05/12 ساعت 09:54 http://life-time.blogsky.com/

ان شالله دست در دست هم با آقاتون برید زیارت
برات آرزوی بهترینها رو دارم

و من خواب یک ستاره ی قرمز را وقتی خواب نبودم دیده ام...

غزل ممنون که این همه خوبی

"آقا" این دفعه خودش بهم میگه که الی بدو بیا،عکست آماده است.
من مطمئنم...

رضا 1395/05/12 ساعت 11:53

دیشب خوندم اینهایی که نوشتی و نمیدونم به چه علت بغض گلوم را گرفت.
ادیتش کردی از دیشب ؟
من خودم عاشق چنین مردی شدم الی و دلم چنین زنی خواست که اینقدر حواسش به کوچکترین حرکت های مرد خوابش هست.
مطمئن باش هر موقع برم مشهد یادت می افتم و برای اجابت دعات دعا میکنم.

یه سری چیزای دیگه یادم افتاد خواب دیدم،اضافه کردمش.وگرنه ادیت مدیت نداشت آقا :))
.
.
من از این به یاد آوردن ها محض دعا برای الی و آدمهای زندگی الی خوشحال میشم و ذوق میکنم و دلم گرمتر میشه...
ممنون آقاااا

محمد 1395/05/13 ساعت 11:37 http://zharfna.blogsky.com/

خادم سلطان کمی آرامتر جارو بزن...
خرده های قلب من با خاک اینجا در هم است.

مشهد را درک میکنم...
مشهد را از حالا به بعد خوووب درک میکنم ...
و پیام های تبلیغاتی که هر روز روانه گوشی همراهم میشوند شاهدند که با دیدنشان اشک میشوم...

ساغر 1395/05/14 ساعت 01:15

خواب دیده ای الی جان، خوااااب

و من خواب آن ستاره ی قرمز را وقتی خواب نبوده ام دیده ام...

اگه به من وفا کنی؛ حاجتمو روا کنی
بین تموم عاشقات، نذر منو ادا کنی
یه کاسه گندم می ریزم تا کفترارو سیر کنم
واست می میرم انقدر تا دلتو اسیر کنم
به پات می شینم شب و روز، تا با تو عمرو پیر کنم
ساغر

من یک عالمه کبوتر نذر گنبد طلایی اش کرده ام ساغر...
یک عالمه کبوتر...

banuye noor o ayne 1395/05/15 ساعت 16:32

دلخوشیهای خواب آلود
وقتی به این خوبی حسش کردی پس خواب نبوده
تو خواب هم مگه میشه این همه عاشق بود و عشق کرد
نوچ نمیشه
خواب نبوده...

حتما جنسش خوب نبوده

حتمن جنسش خوب نبوده :)

سعید نظری 1395/05/17 ساعت 09:10

خوابت خیر باشه انشاءالله.امام رضا کارهاش رد خور نداره.شک نکن الی دعات مستجاب میشه.به مرد این قصه فقط میشه حسادت کرد و بس

دعای آدم اون مدلی که دلت میخواد مستجاب نمیشه.یه جوری مستجاب میشه که درد داره و من تا آخر عمرم درد خوابی که دیدم را خواهم کشید...!
مرد این قصه کارش از مورد حسادت قرار گرفتن گذشته.باید براش از غصه مُرد و البته از تعبیر خوابی که تفسیر شد براش خوشحال شد...

الی دلم خواست بگویمت که زندگی ارزشش را دارد تا برای اویی که دوست داری بجنگی.. زندگی بدون عشق و حضور محبوبت چشیزی نمی ارزد.. از آقای خراسان بخواه و حاجتت را بگیر و با او همراه آستانش شو... و من لبریزم از یکی شدن دستهایتان...

آقای خراسان گویا حاجتم را برای آرامش داشتن "اویم" نداشتن من تعبیر کرده.
انگار که آرامش او در نبودن من باشه
من برای داشتنش می میرم ،جنگیدن خیلی کمه.
من حاضر نیستم هرگز تنهاش بذارم.آقای خراسان را از همین فاصله هر شب ضجه میزنم که چرااااااااااااا؟؟؟
قرار نبود این بشه آقا.قرار نبود...

رضا 1395/05/19 ساعت 21:27

خواب دیده ام رفته اید مشهد! تو و او!

بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود

ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام....
.
.
ابن سیرین را خبر کن ...

مَهـ نـــا 1395/05/24 ساعت 15:30

الی واقعا اینقدر قشنگ و دوست داشتنی اتفاق میفته یا تو اینقدر قشنگ و دوست داشتنی میبینی؟
تو خالقی یا "او"؟
وبلاگت را درسته قورت دادم

گفتم دل و جان بر سر کارت کردم
هر چیز که داشتم نثارت کردم

گفتا تو که باشی که کنی یا نکنی؟
این من بودم که بی قرارت کردم...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد