_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

بــه آفتــاب سلامـــی دوباره خواهـــــم داد...

هوالمحبوب:

شــــد هــــوا سپـــیــــد ، در اومــــد خورشید

وقت اون رســـــید که بـریــــم به صـــحرا...

خوب خیلی مهمه صبحت چه جوری شروع بشه.کی صدات کنه.یا اصلا چه جوری صدات کنه.اصلا کسی باشه که چه جوری صدات کنه یا نه.مهمه چشماتو باز میکنی کیو ببینی یا کی یا چی رو نبینی...اولین جمله ای که میشنوی چی باشه یا حتی اولین جمله ای که میبینی...اینکه کی از کـِـی منتظر بیدار شدنته.اینکه با چه صدایی بیدار بشی و پرت بشی توی دنیا...

از همین حالا و از همین اول بگم خوش به حال همه تون که یه عالمه خوشبختید اگه اونی که دوستش دارید یا حتی دوستتون داره اولین کسیه که میبینیدش و زنگ صداش را میشنوید که آروم و مهربون صداتون میکنه و یا وقتی تقلا میکنید که چشماتون را باز نکنید و بیشتر بخوابید پتو رو از روتون پس میکنه و دستتون را میگیره و بلندتون میکنه و هلتون میده توی دستشویی تا دست و صورتتون را بشورید یا اونقدر هی صداتون میکنه یا سر به سرتون میذاره که از حرصتون بلند بشید برید حسابش را برسید و بالاخره از خواب بیدار بشید و یا حتی صداتون نمیکنه ولی وقتی چشماتون را باز میکنید میبینید غرق شده توی صورتتون که چه جوری خوابیدید و داره کیف میکنه از لحن خوابیدنتون و منتظره کم کم بیدار بشید و پر میشین از شوق وقتی چشمتون میفته به چشماش.

فرقی نمیکنه اون کی باشه.مامانت...بابات...آجیت ...داداشت...عباس آقات...کبری خانومت...دوستت...عزیزترینت و یا حتی گربه ت!!!(به جان بچه ی آخرم که به باباش کشیده مثال زنده سراغ دارم که گربه ش بیدارش میکنه!) مهم دیدن اولین تصویر روزت از صدا و یا صورت کسی ه که دوستش داری و باعث یه حس خوب میشه که تا آخر شب حتی با یه عالمه خستگی و غصه باز هم مزه ش زیر دندونت می مونه :)

حالا اومدیم و نبود اونی که باید باشه و یا شایدم بود ولی چه جور بودن را بلد نبود!نمیشه به خاطر این قضیه بریم بمیریم که! یا تا آخر شب غم باد بگیریم و یا روزمون رو گند و خاک برسرانه شروع کنیم که!اصلا به درک که دیشب تا دیر وقت بیدار بودی و برای تمومه زندگیت غصه خوردی یا از گریه خوابت برده یا یه کسی بوده که با پنجول هاش اعصابت را خط خطی کنه تا با درد بخوابی.یا اصلا نبوده تا نبودنش بشه سوهان روحت...

همیشه ساعت پنج و ربع با این صــدا یه دونه چشمام را باز میکنم .جلوی دهنشو میگیرم و بدون استثنا بهش میگم الان پا میشم یه خورده صبر کن!یه ربع بعد باز همیــن  شروع میکنه صدام کردن و این بار باز به زور چشمامو باز میکنم و به بالا نگاه میکنم و میگم :"خدا خوابم میاد خو!الان پا میشم یه کم صبر کن ،باشه؟ " و اونقدر یه کم صبر میکنه که آفتاب میزنه!!!

یک ساعت بعد همونطور که غرق خوابم با ناز و ادا صداش میاد که بهم میگه "چشماااتو باز کن ببین یاد منو کنارته ...!"  و منم بی جنبه شروع میکنم خودمو لوس کردن تا هی برام بخونه و از رووو بره ،دیگه اون آخراش که بهم میگه "نامهربون " لجم میگیره و همونطور که چشمام بسته جلوی دهنش را میگیرم تا ادامه نده و باز شیرجه میرم توی ادامه ی خوابم...

ولی دلبر من سمج تر از این حرفاست.دقیقن نیم ساعت بعد از یه حربه ی دیگه استفاده میکنه تا بیدارم کنه و این بار با شیطنت میخونه :" قوقولی قوقو خروس میخونه...صبح شده چشماتو واااااااا کن... "  آقا آآآآآآی حال میده!آآآآی حال میده! اصلا صداش اذیتم نمیکنه برعکس هی دلم شروع میکنه ضرب گرفتن ولی عمرا چشمامو باز کنم و وقتی بهم میگه :"میره به سوی دبستان.." از اونجایی که دیگه دوران دبستان رفتنم تموم شده محلش نمیذارم تا خودش خسته بشه.

یعنی اراده را فقط باید از این موجود یاد گرفت.دقیقن یه ربع بعد اونقدر دلبرانه و ماهرانه زیر گوشت زمزمه میکنه :"جان مریم چشماتو وا کن..." که دیگه کم کم از خباثت خودم بدم میاد و دلم میخواد چشمامو باز کنم و پاشم ولی لامصب اینقدر قشنگ زمزمه میکنه برام که دلم میخواد تا آخر عمر بخوابم و اون برام بخونه و دلم هم نمیاد بزنم توی ذوقش که :"مگه من مریمم که میگی جان مریم ؟" و اونقدر میخونه تا خسته میشه و من هم کم کم دستم را میبرم طرفش و به نخوندنش کمک میکنم...

ولی اونم بالاخره مثل بقیه خسته میشه و تیر خلاص را دقیقن یه ربع بعد میزنه که بهم میگه :"سوگلی..." و از تمام عواطف و احساساتم نهایت سوءاستفاده را میکنه وقتی بهم میگه :"سوگلی چشماتو وا کن دارم آتیش میگیرم ...سوگلی مگه نمیبینی که دارم میمیرم..."...آقا دیگه وقتی قضیه را ناموسی میکنه و پای احساسو میکشه وسط دیگه تاب نمیارم و پا میشم که نمیره و بالاخره به آفتاب سلامی دوباره میدم!

اصلا مهم نیست بعد از بیدار شدنم چه اتفاقی میفته و دنیا همون دنیای دیشب و دیروزه و حتی بدتر...حتی مهم نیست چقدر دنیا و تمام عواملش دست به دست هم میدند که با تمام قوا تست اعصاب ازم بگیرند و یا مقاومتم را بسنجند و یادم بندازند تو حق نداری یادت بره باید غصه بخوری!

مهم اینه با قشنگترین صداها بیدار شدم.مهم اینه گوشیم را دستم میگیرم و تمومه اون حس خوب را تا از بین نرفته توی یه صبح بخیر قشنگ مینویسم و میفرستم تا بره به جایی که باید بره و منم بشم یکی از اونایی که منتظر بیدار شدنه یکی دیگه ست .

مهم اینه بعدش همه ی زورم را میزنم تا برخلاف همه ی اون چیزایی که دورو برم میگذره و اون بغض لعنتی که نمیدونم اول صبحی چی از جونم میخواد تمام شوقم را هل بدم توی کلمه ها تا با حس خوبی که بقیه از این شوق بهشون دست میده ، پر بشم از حسهای خوب...

خوب خیلی مهمه صبحت چه جوری شروع بشه.کی صدات کنه.یا اصلا چه جوری صدات کنه.فرقی نمیکنه اون کی باشه.مامانت...بابات...آجیت ...داداشت...عباس آقات...کبری خانومت...دوستت...عزیزترینت ...گربه ت و یا حتی ملودی آلارم موبایلت!!!

الـــی نوشت :

یکـ) صبــــــح بخیـــر دنــیـــــــا

صبــــح بخــــیر همه ی دنیـــــا

صبــح بخــــــــیـر الــــــــــی...

دو )تمام صبح بخیر گفتن ها و شنیدن ها یه طرف...صبح بخیر شدن تو یه طرف.

سهـ)یه همکلاسی خوب دارم که گاهی اول صبح با یه جمله ی خوب و در انتهای جمله یه صبح بخیر تمومه حسهای خوب را از راه دور بهت انتقال میده.آقای اسدی برای صبح بخیر گفتن های لحظه هایی که دقیقن به موقع است ازتون یه دنیا ممنونم .

چاهار) گــــرنبود مَشرَبه از زر ناب            با دو کف دست توان خورد آب...

برای شنیدن تمومه اون نواهای دل انگیز صبحگاهی که تمام تلاششون را میکنند من را بیدار کنند میتونید روی هر ملودی کلیک کنید. هر چی هم میگید خودتونید :)


نظرات 72 + ارسال نظر
شهرزاد 1392/03/19 ساعت 13:25

الــــــی!!!!
ینی تو واقعن ساعت یک بعد از ظهر به آفتاب سلام می کنی؟؟؟؟
آبجی الان دیگه باید به مهتاب سلام کنی.
لا اقل این پست رو شیش و هفت صب میذاشتی خب!

به برکت ورژن جدید بلاگ اسکای ساعتش را عوض کردم تا به آفتاب سلامی دوباره بدم :)

بابا از صبح نشستم پای سیستم بنویسم هی نشده هی نشستم هی پاشدم :)

کار پایان نامه ت چی شد ؟

رها 1392/03/19 ساعت 16:04 http://raha-vesal.blogfa.com

با این ساعت که من متنو خوندم باید بگم : عصر بخیر زندگی !

کلی حس متفاوت داشت نوشتت الی جانم ...
ولی.... اون حس امیدواری آخر برام خیلی شیرین بود....
به امید صبح ها و روزهای متفاوت

خوب عصر بخیر زندگی...

اصلا ما هی با این جمله های قشنگ به زندگی باج میدیم تا باهامون راه بیاد :))

الــی همیشه امیدواره...حتی وقتی همه چیز دست به دست هم میده و میاد جلو چشمت و میگه :دلت خوشه ها!!!

به امید آخری که خوبه :)

نه الـــــــــــی خیلی هم بد نیستا، ینی کیف میکنی تا پاشی، یه بار ببینی من چ مدلی از خواب پا میشم هیشکی ام این مدلی نازم رو نمیکشه :دی

منم اولا یه وعضی بیدار میشدما!

ولی از یه جایی به بعد خودم دست به کار شدم:)

هرچی نشستیم آقامون با مهربونی بیدارمون کنه اصلا نیومد که بخواد بیدارمون کنه.فک کنم خوابش برده :)) تازه فک کن وقتی هم اومد حتمن من باید بیدارش کنم دیگه!شانس که نداریم:)

اینجوری شد که خودمون تصمیم گرفتیم خودمون را دل انگیز بیدار کنیم :)

با این آهنگا رقصت نمیگیره دم صبحی؟ :دی

بعضی وقتا دلم ضرب میگیره وسط خواب!

بعضی وقتام اینقدر حرصم میگیره که گلاب به روتون فحش میدم و میزنم توی سرش :))

اما در کل بهم میچسبه :)

ermia 1392/03/19 ساعت 17:02

اوندفعه شعر شدیم زدید تو ذوقمون که خوبه نمیخواستید بحرفیدو میخواستید چی می شد و ....
گفتیم شاید نباید شعر بشیم

اون دفعه فرمودید نمیخواستم چیزی بگم خو!
توی ذوق زدن نبود که ، اشاره به یه جمله ی غرا بود!!(ارمیای نبی غرررا را همینجوری مینویسند دیگه؟!)

شاید نباید نداریما ...شوما شع ـر بشید وقتی شاید باید بشید وگرنه مجبور میشیم لکسوز برخی را قرض بگیریم باهاش یه دور بزنما :)

بابکشون 1392/03/19 ساعت 19:22

درود بر الی عزیز

آفرین به شما

کلی مراسم دارید برای از خواب بیدار شدن

مال من که مثل فقیر بیچاره هاست
یه صدای زنگ هست
انگار دارکوب رو مخ

خوب یه ملودی خوب بذارید روی آلارم گوشیتون خو!

من ماه رمضونا آلارم گوشیم مثل مته برقی می مونه و دارکوب نامبرده ...چون اون موقع تا بیام با این ملودی ها بیدار بشم آفتاب زده :)

+آفرین به ما :)

تو همان مهربانی هستی؟! یا مهربانی همان توست؟!

نمی دانم

می دانم بی شک با هم نسبت نزدیکی دارید . . .
+
همه نواها را کلیک کردیم قبل از اینکه شما بگویید اخر ما خودمان خیلی فضولیم
+
همه عمرت بخیر الی
+
چقدر خوبه باشه و صبح بخیر بگه
و در راستای شماره چاهار
اگر نبود حداقل زنگ یا پیامی باشد و صبح بخیر بگوید

اما

...

نه مشربه ی زر ناب هست و
نه کف دست توان نگه داشتن اب و داره
...



توی خونه ای که تنها زندگی کنی فقط خودت خودت و بیدار میکنی
فقط خودت ...

کار خوبی کردید...شوما که یه پا بلاگر حرفه ای اید .واسه بقیه گفتم بکلیکند :)

تازه شم حالا تااااااا کی بشینیم بیاد یا نیاد بشه یا نشه...
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود " را واسه ما گفتند :)

مگه بده خودت خودتو بیدار کنی؟ تو فکر کن کی میتونه این همه قشنگ برات مراسم بیدار باش اجرا کنه غیر خودت؟...تازه اگه کسی کنارت بود دادش میرفت هوا و میگفت ببند دهنشو :))

عسل 1392/03/19 ساعت 20:04 http://rozegar65.blogfa.com/

الی عزیزم مهمه که کی بیدارت کنه. هعی کی میشه این آلارم گوشیا جاشونو به کسی دیگه بدن :دی

معلومه که مهمه ...ما هم که همینو گفتیم...ولی اگه نبود اونی که باید باشه چی؟

این ملودی را بذار روی گوشیت صبح فکر کن الــی ِ داره بیدارت میکنه :)

hani 1392/03/19 ساعت 21:44 http://hanilam.blogfa.com

صبح تو چه شیرین شروع میشه الی
و چه شیرین صبح و بخیر میکنی برا تموم آدمایی که می بیننت
و تو رو دارن

حتی اگه شیرین شروع نشه هم شیرینش میکنیم...

حتی اگه داد بزنند حق نداره شیرین باشه:)

از حالا تا آخرش صبح تو هم بخیـــر هانی ...

coraline 1392/03/19 ساعت 22:05 http://coraline.blogsky.com

شــــد هــــوا سپـــیــــد ، در اومــــد خورشید

وقت اون رســـــید که بـریــــم به صـــحرا...

واااااای نازنین مریـــــــــــم

باااااز دوباره صبح شد

من هنووووز بیدارم....

کااااش میخوابیدم....

تو رو خواااااب میدیدم ...

کاش چون آینه روشن می شد...
دلم از نقش تو و خنده ی تو...
صبحگاهان به تنم می لغزید...
گرمی دست نوازنده ی تو...
کسی که هر روز صبح خورشید رو روشن می کنه برایت باید انقدر قدرت داشته باشه که تا غروب روشن نگهش داره...
لااقل تا غروب...

من اما زیاد در قید گفتن صبح بخیر نیستم...
بیشتر شب بخیرها برایم حیاتی اند...
اگر نشنوم...نخوانم...نگویم، می میرم...!

شب بخیر گفتن و شنیدن همونقدر مهمه که صبح بخیر گفتن و شنیدن

یعنی خیلی مهمه...

و من چقدر شب بخیر شنیدم و گفتم وقتی که روی همه ی آدمها ملافه میکشیدم و چقدر صبح بخـــیر وقتی قرار بود به آفتاب سلامی دوباره بدیم...

شب بخیرهای پر از درد و صبح بخـــیر های...

کافه چی...

دوتاش مهم و حیاطیه...

که با درد نخوابی

که با درد بیدار نشی

که اگه هم خوابیدی و شد بخوای که نباشه و نشه...

از حالا برای تمام صبح های کافه چی صبح بخیر و برای تمام شب بخیر...

متانت 1392/03/19 ساعت 23:39

دختر شیرین...الی جان...میدونی که شما خیلی ماهی؟

میدونی متانت چقدر دلم برای دختر شیرین گفتنت تنگ شده بود ؟

انگار که فقط تو اینقدر شیرین بگی دختر شیرین :)

میخواهم از این به بعد ماهی بشوم ...هنوز که نشدم که :)

خودت خوبی متانت ؟

نویسا مانی

اعتراف میکنم ده دقیقه فقط داشتم فکر میکردم نویسا مانی کیه یا چیه:)

وقتی دقیقن فهمیدم انگار که بزرگترین کشف قرن را کرده باشم کلی ذوق کردم :)

ممنون سالار...

والا ما گوشیمون خنگه . مث واس شما بلد نیس طی سلسه مراتب نازمونو بکشه.
فقط میتونه یه الارم رو 600 دفه تکرار کنه
من هر شب یه چی تو این مایه ها آلارم می ذارم :

5:00

5:15

5:28
5:29
5:30

6:00

6:15

7:00
7:05
7:10

7:30

هم از خواب قبل از بیدارشدن حداکثر استفاده رو می کنم
هم اون فاصله های متناوب یه دقه ای و 5 دقه ای و ... باعث میشه مطمئن شم بعد از خفه نمودن گوشی ِگرام، خواب نمی مونم :)

با گوشیت صبحت کن توجیهش کن :)

مال من هم قبلن ترها همینطور بود و گاهی هم که صبح های زود باید برم جایی همینطوره.اون موقع دیگه تشریفات ندارم واسه بیدار شدن ...یه آهنگ خاک برسرانه میذارم اونم سه چهار دقیقه به سه چهاردقیقه تا از حرصم بیدار بشم.تازه موبایلمم میذارم اون سر اتاق که مجبور بشم واسه خفه کردنش از رختخواب دل بکنم :)
.
.
+وبلاگت کوش؟...چرا خبر نکردی برای مراسم ؟:|

آره بده الی تو هم بدیشو میفهمی با اینکه با این شدت تجربه نکردی اما الی من میفهمه چقدر بده ...

گاهی آدم دلش میخواد وقتی خودشو کش و قوس میده تا بیداربشه نگاه زوم شده یکی رو روی خودش ببینه...
یکی باشه که بیدار کردن ادم و بلد باشه
یا حتی بلد نباشه ...
یا حتی ...

بیخیال الی .


تو خوبی :)

گاهی همیشه آدم دلش میخواد وقتی بیدار شد....:)

انگاری یه عالمه حرف باید با هم بزنیما بعد از اینکه من بهت گفتم خوبم...من همیشه خوبم ، تو چه طوری ؟ :)

عمورضا 1392/03/20 ساعت 08:59

سلام سلام صدتا سلام هزارو پونصدتا سلام
سلام به روی ماهت به چشمای سیاهت به اخلاق نابت و به خیلی چیزای دیگه..
الان عمو اون حس مثبته رو منتقل کرد؟؟؟؟؟
این از اون پستایی بود که تکبیر میخواد آههههههه
الی جانمون در چه وضعیتی هستند خوبند دیگههههه؟
عموهم خوبه خوبببببببببببب

الان یه عالمه حس خوب از شنیدن یه صدای خوب بهم دست داد عمو...

تازه داشتم میخوندم سرم را هم دیلینگ دیلینگ تکون تون میدادم :)

لال از دنیا نری دومین تکبیر را بلند تر :))

وضعیتم بحرانیه گمونم...میخوام به نفع کاندیدای مورد نظرم انصراف بدم :)

شما که معلومه خوبی :)

سلام الی .خوبی؟ من خودم بیدار میشم..ساعت چهار و ربع برای نماز .. با اولین زنگ نه چندان خوشایند موبایلم ..

و ساعت هفت برای کار ..


تو همیشه متفاوتی .. و البته کمی هم خوااااابالو

خوش به حالدون خانوم معلم.

من خیلی وقته با زنگ هزارم گوشیم هم نمیتونم واسه سلام صبح بخیر به خدا از جااام بلند بشم:(

واسه رفتن به سر کار که برنامه ی ویژه ای داریم :)

صبح ها کلی خوابالو :)

ما را هم خودمون با ناز بیدارمون میکنه :)

البت خوش به حالدون

رقصنده 1392/03/20 ساعت 10:22 http://sh-gh.blogfa.com

کُلی حس ِ مثبت گرفتم!
دوست داشتممممممممممممممممممم

خدا را شکر ...

صد تومن میشه :))

الــی
من که سیستمم خرابه نمیشه دانلود کنم
اما تا حدودی فهمیدم چیا هستند
خوبه که مجبورش کردی خوب شروع شه

تا حدودی که قبول نیست...باید کاملا بفهمی :)

مجبوری در کار نیست من حق انتخاب بهش دادم که یا خوب شروع بشه یا خوب شروع بشه :)

گندم 1392/03/20 ساعت 12:48 http://spcompeng.blogfa.com

وااااای الیـــــــــــــــــــــــــــــی!!!
مرسی بابت خصوصیت !
وای مرسی عزیزم ...کلی چشمام تر شد دوباره ...

نوش جونت گندم گندمزارهای طلایی :)

دیگه اشک شدن نداشتیما :)

کاکاپو 1392/03/20 ساعت 13:05 http://balapain.blogfa.com

خانوم الان که من اینو می خونم ظهره. ظهره ت بخیر اما ب جان خودم و خودش ساعت 10.30 بیدار شدم. اونم با چی؟ اگه گفتی..صدای جارو برقی .....

ما زیاد با این سر و صداها بیدار شدیم

اسم نبریم از چی و کی بهتره :)

اوقور شما هم بخیر مهندس :)

اوووووف...
راستش یجوری شدم...

میشه دقیقن توضیح بدی چه جوری؟

با رسم شکل لدفن :)

absolution 1392/03/20 ساعت 14:32

آدم انگار بخواد بترکه...
یه لامصب دوست داشتنی...

ترکیدن هم خوبه

البته اگه از شوق باشه

اون لامصب دوست داشتنی آخر فکر کنم نشونم داد ترکیدن از بابت چی :)

'گیتور 1392/03/20 ساعت 15:28

آه الی خوب، الی نازنین خوب ...
چه خوب می فهمی و چه خوب که دوستی مث تو دارم!
من از این وبلاگ نویسی تنها و تنها دوستای خوبی نصیبم شده که گاهی نگفته حرفامو خوندن!
مرسی که شعر شدی ...

گیـــتور را فهمیدن سخت نیست وقتی اینقدر شفافه و دوست داشتنی...

تو و زیتا را در سکوت میشه دقیق لبخند زد...

چقدر خوشحالم برای حال این روزات دختر خرداد :)

قنطیـ 1392/03/20 ساعت 15:46 http://qenti.blogfa.com/

دیوانه ها نفس به نفس فرق دارند :)

مخصوصا دیوانه هایی که واژگون میرقصند :)

اونم بی سر و بی دست و پا :)

در عاقلی خیری نیست :)

رویا 1392/03/20 ساعت 18:04 http://royaddd.blogfa.com

خونه ما فقط یه نفر جرات داره منو بیدار کنه
اونم پدرمه که همه میدونن هیچ حرفی نمیشه بهش بزنم
اونم 2 روش بیشتر نداره اگه قرار نباشه بریم جایی صدای تلویزیونو میذاره رو 100 (خدا رو شکر که بیشتر از 100 نداره)
تا من بیدار شم
روش دوم وقتیه که جایی قراره بریم به طور وحشتناک مکرر صدا میکنه: رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رو یا رویا
رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رو یا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رو یا رویارویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رویا رو یا رویا

ضمنا این دو روش بین تمام عموها پسر عموها اخوی محترم عمه ها پسر عمه ها و پدربزرگ مرحومم به صورت موروثی یافت میشه

یعنی همشون از دم آدمو روانی میکنن!!!!!!!!!!!!!!

یک روزهایی وقتی بابا بیدارمون میکرد با صدای تلویزون بود و صدا کردنت اسمت...

فقط یه بار!!!

از جلووووووووووووو نظام!خبر دار!

الان دیگه هیچ کدوم لازم نیست!

صدای پاش کفایت میکنه :)

این خونواده ی پدری ارثای وحشتناک زیاد به جا میذارند و نسل به نسل منتقل میکنند انگاری که بخواند از تمام بشریت انتقام بگیرند .ای بر پدر داروین و نظریه ش لعنت :)

مدتیه سکوت منو از خواب بیدار میکنه:) آخه این بنده خدا(عباس آقامونو میگم!!:))) به خاطر اینکه خواب مارو به هم نریزه سعی میکنه تا نهایت امکان بیسرو صدا بره سرکار!

همه صبحهای زندگیت به خیر و شادی دختره خوب

و چقدر این عباس آقاهای بی سر و صدا مظلومند...

نمیتونم تصور کنم عباس آقایی بخواد بره از خونه بیرون و حاج خانومش خواب باشه

خاطره ها چه مزه ای داره ؟

و صبح های زندگی تو هم بخیر :)

"گــــرنبود مَشرَبه از زر ناب با دو کف دست توان خورد آب"

دستام خستن الی...!

آدم صرفا چون دستاش خسته است با دستای کسی دیگه آب نمیخوره ...

و اما توت...
وقتی خوندم برای یک لحظه مات شدم..آخه منم اون سالهایی که جوون بودم هر وقت توت سفید میخوردم گلوم ورم میکرد و چشام اشکی میشد! اما خیلی سال ِ بعد این مزه فقط باعث حسرت من میشه و دوران خوبی که داشتم!
چون به یاد خونه پدری و درخت توتی که از بچگی تا نوجوونی و تا زمانی که اولین بوسه ما زیر این درخت بود:) میفتم:))

همیشه همه چی حسرت میشه
که کاش سر جاش می موند و نمیرفت...

گاهی دلت میخواد زمان بایسته و نره تا تمام توت های دنیا را بچینی و ...

چه درخت بابرکتی بوده خاطره ها :)

نوش جونتون اتفاقای زیر درخت :|

مونیکا 1392/03/20 ساعت 20:22 http://ta-mat.blogfa.com

الی
کلن رو صداها خیلی دقت داری و مانور میدیا :)

صدا خیلی مهمه...

آدما با صداست که تمومه وجودشون به احساس میفته

احساسه خوب...یا احساس بد...

من با صدا زندگی میکنم

با صدا درد میشم...

با صدا ذوق میشم...

صدا کن مرا!صدای تو خوبست ...
"صدا به شکل کسی شد، به بر کشید مـــــــــــــــرا..."

شاعر میفرماید:
صبح زود صبح بخیر به زور و خمیازه
برگا ریختن و بیریخت شدن تو فصلی تازه
موندیم من و تو یه بطری آب ک خوردی آروم...

از وقتی تو خابگا مجبورشدم ک کل شب با استرس حساسیت نسبت ب الارم گوشی بخابم ک ی وخ صب خاب نمونم، قدر "پاشو عزیز دلم" ِ مامانموفهمیدم :(

و من هیچ صبحی این صدا را نشنیدم اما...

اما دلم برای بیدار شدنم با صدای مامانی تنگ شده :|

میفهمم سحر :)

الی تو چقدر عجیبی...

دقیقن چقدر مورچه؟

شمام با رسم شکل توضیح داده شود :))

(بارم 5 نمره )

مریم 1392/03/21 ساعت 00:32 http://brightns.blogfa.com

الیِ من...
چه خوب بلند میشیا...
اون شعر جانِ مریمو برای من بذار :))

+ خوبِ خوبی؟
+در ضمن شما همیشه باید برام حرف بزنی :*

خوش به حالت که مریمی...

میدونم کلی کیف داره صبح جان مریم بشنوی و بیدار بشی...

حسودیم شد و میشه ها !

الی که بد نمیشه :)من که کلا همیشه حرفم:)

آره حتی یه بار گذاشتمش تو کمد که صبح مجبورشم از تو کمد دربیارمش :دی
وبلاگم هم سرجاشه فقط خدابیامرز شده :)

این موبایل را راه دور گذاشتن را پارسال یاد گرفتم

وقتی جونم بالا می اومد بیدار بشم :)

+دیدمش.براش فاتحه خوندم ...وبلاگ خوبی بود :|

آره گاهی همیشه دلم میخواد

آره

یه عالم حرف نگفته باهم داریماااا

طوطی از خاموشی آیینه می آید به حرف

مهرخاموشی به لب زن تا به دل گویا شوی


+من که منتظرم زهرا ...

سلام الی جان
وقت بخیر
خوبی خانم؟
ماهم خوبیم به لطف دعای دوستانی مهربانی همچون شما


نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایهء سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود

تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطرها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها، ز ابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها

به راه پرستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام

خدا را شکــــــر...

گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد

گفتا خموش حافظ، کاین غُصه هم سر آید :)

ermia 1392/03/21 ساعت 13:34

سکوت کردم و فهماندمش عذاب این است
همیشه پرسش ناکرده را جواب این است

به نعره خواست به آرامشم خطی بکشد
سکوت کردم و دریافت بازتاب این است

شکسته بود ولی مویه وار می خندید
که چهره باخته را آخرین نقاب این است

به مهر گفتم اش:
آرام باش و صحبت کن
که در طریق سخن، حسن انتخاب این است

محمدعلی بهمنی

آنانکه با خدنگِ جفای تو ، خــــو کنند

تیری نخورده ، تیرِ دگر آرزو کننــــــد...:)

ermia 1392/03/21 ساعت 13:35

دشت خشکید و زمین سوخت و باران نگرفت
زندگی بعد تو بر هیچ‌کس آسان نگرفت

چشمم افتاد به چشم تو ولی خیره نماند
شعله‌ای بود که لرزید، ولی جان نگرفت

دل به هرکس که رسیدیم سپردیم ولی
قصه‌ی عاشقی ما سر و سامان نگرفت

تاج سر دادمش و سیم و زر، اما از من
عشق جز عمر گرانمایه به تاوان نگرفت

مثل نوری که به سوی ابدیت جاریست
قصه‌ای با تو شد آغاز که پایان نگرفت ...

فاضل نظری

پایان ماجرای دل و عشق روشن است

ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

ای عشق ، ای عزیز ترین میهمان عمـر

دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
.
.
.
شع ــر شدنتون را بگردند :)

ermia 1392/03/21 ساعت 13:36

سکوت می کنم و عشق ، در دلم جاری است
که این شگفت ترین نوع خویشتن داری است

تمام روز ، اگر بی تفاوتم ؛ اما
شبم قرین شکنجه ، دچار بیداری است

رها کن آنچه شنیدی و دیده ای ، هر چیز
به جز من و تو و عشق من و تو ، تکراری است

مرا ببخش ! بدی کرده ام به تو ، گاهی
کمال عشق ، جنون است و دیگرآزاری است

مرا ببخش اگر لحظه هایم آبی نیست
ببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاری است

بهشت من ! به نسیم تبسمی دریاب
جهانِ جهنم ما را ، که غرق بیزاری است

حسین منزوی

گر چه می دانم نمی آیی ولی هردم زشوق

سوی در می آیم و هر سو نگاهی می کنم

ermia 1392/03/21 ساعت 13:37

تا تو هستی و غزل هست دلم تنها نیست
محرمی چون تو هنوزم به چنین دنیا نیست
از تو تا ما سخن عشق همان است که رفت
که در این وصف زبان دگری گویا نیست
بعد تو قول و غزل هاست جهان را اما
غزل توست که در قولی از آن ما نیست
تو چه رازی که بهر شیوه تو را می جویم
تازه می یابم و بازت اثری پیدا نیست
(شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست)
این که پیوست به هر رود که دریا باشد
از تو گر موج نگیرد به خدا دریا نیست
من نه آنم که به توصیف خطا بنشینم
این تو هستی که سزاوار تو باز اینها نیست

محمدعلی بهمنی
====================
(شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست)
(شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست)
(شب که آرام تر از پلک تو را می بندم
در دلم طاقت دیدار تو تا فردا نیست)

مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست

چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب

............................................همین!

نوشین حاتمی 1392/03/21 ساعت 19:37

الی عزیزم

باز هم اینجا آرامش هست

آرامشش را مرهون تموم ه نا آرامی هام :)

از دشت های کردستانتون چه خبر ؟

گفته بودم من کردستان را ندیده خیلییی دوس دارم ؟

شکوفه 1392/03/21 ساعت 20:45 http://talai.blogsky.com

سلام وبلاگ زیـــ‌ ـ ـ ـبایی داری...

با تبــ ـ ـادل لیــ‌ ــنک موافقی؟؟؟

لا اله الا الله :|

شهرام 1392/03/21 ساعت 23:02 http://www.shmore.com

فاطمه آورده فرزندی که در قدر و جلال

هم محمد هم امیرالمؤمنین هم مجتباست

چشم ثاراللهیان روشن به میلاد حسین

کام حزب اللهیان شیرین که این عید خداست

ولادت امام حسین (ع) بر شما مبارک

تولدش مبارک همگی ...

ممنون آقااااااا

شهرام 1392/03/21 ساعت 23:05 http://www.shmore.com

چون گفتی دختره خوبیم ازت دعوت میکنم به وبلاگ منم سر بزنید تا این افتخار نصیب من هم بشود ممنون

به خاطر شعر پایین شما از شنیدن "لا اله الا الله " معاف شدید :)

حتما میرسیم خدمتتون :)

منم منتظرم الی ...

همه مون منتظریم...

آخرش خوب تموم میشه ...

شک نکن

سلام [لبخند]

کجایی ساغر؟؟

هنوز که دانشگاه شروع نشده گم شدی

بابا یه خورده صبر کن کلی راه مونده :)

مریم 1392/03/21 ساعت 23:51 http://brightns.blogfa.com

ممنونم الی...:)

ممنونم مریم :)

[مردتنهایی] ؛ سالروز ولادت باسعادت امام حسین (ع) بر شمـا و بازدیدکنندگان محترم وبتـان مبارکـ باشد .

و بر شما هم...

ممنون آقااااااااااا

اینجوری مثلاً: :(( یا اینجوری: o_O
دلم لک زده واسه اینکه اینجوری از خواب بیدار بشم...یا وقتی از خواب بیدار شدم یه اس ام اس دلمو ببره که مضمونشن فقط یه سلام صبح بخیر سادس

دل بردن از شما کلی سخته :)

میخوای خودم صبح یه صبح بخیر جانانه برات بفرستم؟

یه چیزی بگم یواشکی؟

من گاهی خودم برای خودم اس ام اس میفرستم

درست مثل اون روزا که با خودم چت میکردم:))

الف 1392/03/22 ساعت 12:56

سلام
من یک دوره ای دراکولا بودم ..شب ها تازه زندگی می کردم ..خیلی حس خوبی داشت ارامش و سکوت شب فوق العاده بود.. وقتی همه می خوابیدن من تازه بیدار می شدم و کارم رو شروع می کردم .. چند سالی این طور زندگی کردم ... ولی خبدیگه ادمیزاد فکر می کنه باید مثل بقیه بشه شب بخوابه صبح بیدار شه ..حالا صبح ها با صدای الارمم که one day in your life هست بیدار می شم ..کمی فکر می کنم...به گذشته بعد می گم حتما یه موزیک دیگه میی زارم عوض این اول صبحی حالم رو گرفت .. اما بعد فراموش می کنم و باز یک روز می گذره و فردا صبح دوباره با همون از خواب بیدار می شم ..
الی جان من هیچ کدوم از پیغام هات رو نتونستم بخونم این بلاگ اسکای که ورژن جدید داده همه چی رو بهم ریخته ...
یه چیز جالب دوست دارم طلوع خورشید رو ببینم چه اون موقع که شب ها بیدار بودم چه اون موقع که روزها بیدار..ندیدن طلوع خورشید بهم حس گناهکار بودن می ده ..عادت کرم باید اون موقع بیدار باشم ..

چقدر خوبه میبینمت الف...

منم خیلی وقتا هی یادم میره میخواستم یه کاری بکنم و درست موقعی که شروع میشه یادم میفته و باز تا تموم میشه یادم میره :)

و گاهی هم نمیذارم هیچ کدوم از این ملودیا برام شروع بشه و زود خفه ش میکنم و زل میزنم به سقف اتاقم...

همیشه که یه مدلی نیست...

اما....اما همیشه منتظر و در اشتیاق و هیجانه یه روز خوبم که هیشکی جز خودم نمیتونه شروعش کنه...

من خیلی وقته خواب می مونم و این خیلیییی بده :(

+من که این ورژن جدیدو خیلییی دوست دارم

حس میکنم رفتم خونه مردم مهمونی اما اجازه دارم هر کاری دلم خواست بکنم و به هر چیزی دلم خواست دست بزنم...حتی شب خونشون بخوابم :))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد