گلنار
گلنار
کجایی که ازغمت ناله میکند عاشق وفادار ؟
گلنار
گل نار
کجایی که بی تو شد دل اسیر غم ؛ دیده ام گهر بار ؟
گلنار
گلنار
دمی اولین شب آشنایی و عشقه ما به یاد آر
گلنار گل نار
درآن شب تو بودی وعیش وعشرت وآرزوی بسیار
چه دیدی ازمن حبیبم گلنار
که دادی آخر فریبم گلنار ؟
نیابی ای کاش نصیب ازگردون
که شد ناکامی نصیبم گلنار
بود مرا درد دل شب تار آرزوی دیدار
تا به کی پریشان تا به کی گرفتار ؟
یا مده مرا وعده ی وفا رازه خود نگه دار
یا به روی من خنده ها بزن؛ قلب من به دست آر
چه دیدی ازمن حبیبم گلنار؟
که دادی آخر فریبم گلنار
نیابی ای کاش نصیب ازگردون
که شد ناکامی نصیبم گلنار .....
لب خودبگشا لب خودبگشا به سخن گلنار
دل زارم را مشکن گلنار
نشدی عاشق نشدی عاشق
زکجا دانی
چه کشد هرشب
دل من گلنار......
******************************************* ********************
* ممنون گیتاریست عزیز؛تا خود ٍخود ٍ صبح هی این آهنگ رو گوش دادم. معرکه بود ؛ دلم آروم شد . انگار خود ٍ من داشتم میخوندمش...ممنون...ممنون...
هوالمحبوب:
نماندست چیزی به جزغم ... مهم نیست
گرفته دلم از دو عالم ... مهم نیست
تو را دوست دارم قسم به خدا که...
اگر چه پس از تو خدا هم مهم نیست
فقط آرزو می کنم که بمیرم
پس از آن بهشت و جهنمّ مهم نیست
همان وقت رانده شدن به زمین ... آه !
به خود گفت حو اّ که آدم مهم نیست
بیا تا علفهای هرزه بکاریم
اگر مرگ گلهای مریم مهم نیست
ببین! مرگ هم شانس می خواهد ای عشق
فقط خوردن جامی از سم مهم نیست
نماندست چیزی به جز غم، مهم نیست
گرفته دلم از دو عالم، مهم نیست
بمانم ، بخوانم ، برقصم ، بمیرم ...
دگر هیچ چیزی برایم مهم نیست...
«مهدی موسوی»
هوالمحبوب:
به خدا عشق به رسوا شدنش می ارزد
و به مجنون و به لیلا شدنش می ارزد
دفتر قلب مرا وا کن و نامی بنویس
سند عشق، به امضاء شدنش می ارزد
گر چه من تجربه ای از نرسیدن هایم
کوشش رود به دریا شدنش می ارزد
کیستم؟ باز همان آتش سردی که هنوز
حتم دارد که به اِحیا شدنش می ارزد
با دو دست تو فرو ریختنِ دم به دمم
به همان لحظه ی برپا شدنش می ارزد
دل من در سبدی، عشق به نیل تو سپرد
نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد !
سالها ... گر چه در این پیله بمانَد غزلم
صبرِ این کرم به زیبا شدنش می ارزد
" علی اصغر داوری "
Your absence has gone through me
Like thread through a needle.
Every thing I do is stitched with
its colour.
هوالمحبوب:
تو این دو روز سومین بار بود با نرگس تماس میگرفتم و خونه نبود،کم کم داشتم کفری میشدم و این موضوعی که میخواستم در موردش باهاش صحبت کنم عجیب داشت قلقلکم میکرد!از قلقلک گذشته بود داشت چنگول میکشید!!!!
عصربلافاصله بعد تماسم زنگ زد و گفت که درگیره خرید سوغاتی بوده و2روز بیشتر فرصت ندارند تا راهی بشند.اینقدراز مسافرت رفتن نرگس هیجان زده شده بودم ودرگیره چک کردن جاهای بنام و تاریخی فرانسه و ایتالیا و نروژو خارجستون شده بودم که یادم رفت اصلا واسه چی زنگ زده بودم . یهو همینطور که داشت واسم از برنامه ی سفرشون میگفت و منم خودم رو بالای برج ایفل میدیدم،گفت راستی فهمیدی این شعره واسه کی بود
هوالمحبوب:
کی گفته در این حال و هوا غم دارم؟
بر حال خوشم دلیل محکم دارم
ایام به کام و کاروبارم سکه
نه زا لو وانگل و مزاحم دارم
خوشحالم و مملو از شعف،خرسندی
نه غصه و درد وزجروماتم دارم
من شادم و زندگی عجب گشته کویت!
لبخند به لب، سرور عالم دارم
الطاف خدا از همه جا میبارد
ازشرم رخی قرمزوپر نم دارم
چون زندگی ام خوش است و من بی جنبه!
بیخود،الکی،حالتی از رم دارم!.....
شعری از وبلاگ زهرا دری:
آقا ی ِ خدا ، محرم مایید شما
اَلحق ُّ وَالاِنصاف ،خدایید شما
خوش بخت ترین عزیز عالم هستید
نه زاده شُدید و نه بزایید شما
یکتایی تان مشخص و شفاف است
چپ چشم بیان کند دو تایید شما !
از منّت خلق، بی نیازید ...چه لارج !
ای وَل ! که همیشه خود کفایید شما...