_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "
_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

_____ مـن دخـتــره خــوبــی ام ! _____

" اَمَن یُجیب ،حال دلم اضطراری است ..... از دختری که بد شده دیگر فراری است "

نیـــــایـــی بهـــــتــــر اســــــت...

هوالمحبوب: 



دفتر عشق تو را بستم , نیایی بهتر است

بی تو من با دیگری هستم , نیایی بهتر است

جام قلبم سالها سرشار از نام تو بود
جام را مستانه بشکستم نیایی بهتر است

رفته بودی تشنه ی عشقم کنی بیچاره تو
با شراب دیگری مستم نیایی بهتر است

ماه من بودی و اکنون در دلم خورشید اوست
او نهاده دست در دستم نیایی بهتر است

خواه لیلی خواه شیرین یا زلیخا بوده ای
دفتر عشق تو را بستم نیایی بهتر است

من نه مجنونم نه فرهادم نه یوسف بوده ام
من همان فریاد بــدمســـتم نیایی بهتر است


*شعر قشنگی بود.دوستش داشتم.هم خودش رو هم شاعرش را. رکورد شعرم رو بهم داد گفت بذار توی وبلاگت.بهش میگم آخه با این صدای کج ومعوج؟!حداقل بذار یه بار دیگه بخونم.میخنده میگه: نه! اون موقع دیگه مصنوعی میشه.حرف گوش کن دختر! گویا دلت کتک میخواد؟

منم که کلا دختر حرف گوش کنی ام!نه اینکه خوبم واسه همین!!!!

مدیونی فکر کنی حساب میبرم ها!

عواقبش پای خودت!

این هم  لینک دکــلــــــــمه ی شـــعـــر

بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ...

هوالمحبوب:


از بوی گلاب بدم می آید ، همون آب معدنی کفایت می کند... ،
نگید این رانی هلو دوست داشت ، سنگ قبرش رو با رانی بشوریمااا ،
نوچ میشه ، من از مورچه ها دل خوشی ندارم !

آقایون فامیل ، به خاطر من سه متر ریش نزارید !
خانوم های فامیل ، خواهشا بالای سر قبرم جیغ و داد نکنید ،
باور کنید من از همهمه و شلوغی بدم میومد ! مردم ، گناه که نکردم !

مراسم ختم من رو تو هیچ مسجدی نگیرید ،
راستی آخوند هم نیارید واسه فامیل ، دینی کلاس پنجم رو یادآوری کنه !!!

توی درایو E عکس دارم ، خوراک اعلامیه ،
عکس پرسنلی نزاریداا ، اونا جلب ترحم نمی کنه !

بعد از مرگم هنوز میت رو زمین مونده هارد کامپیوترم رو بزارید تو ماکروفر !
یه کاری کنید درایو D بیشتر بترکه ! من اندک آبرویی داشتم در این خانواده !!!

یه وقت ساندیس ماندیس دست فامیل ندیداااا ... ساندیس خیلی بده !!!

روی خرما ها پودر نارگیل نریزید ، هم شکلش خز میشه ، هم بد مزه میشه !
همون گردو بزارید لاش خیلی حال میده !
( پ ن : هنگام تزئین حلوا دست خود را با آب و صابون بشویید ! )

پنج شنبه ها سر خاکم نیاید چه کاریه ؟ ترافــــیک !

فیس بوکم رو بلاک نکنید ، گهگداری باهاش پست بدید بیاد بالا جیگر رفیقام کباب شه !

به اقوام بگویید از اون تکست های مرگ برام بگن
مثلا هنگام دیدن قبرم بگن : خونه ی نو مبارک !

شایعه کنید قبل مرگش بهش الهام شده بود میمره !
از اون دیالوگ هاست که مو به تن سیخ می کنه هااا !!

هنگام خاک کردنم یک بیل کوچک کنارم بگذارید ، شاید دلم برایتان تنگ شد !!


در آخر:


‫روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید

همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد

مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید

مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید

بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ

پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ

جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد

شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید




پـــــــــــــــ. . نــــــــــــــــ :

ممنون از ساناز عزیزم که این رو واسم فرستاده و این حرفا ... اون شعر آخرش هم ابتکار خودم بود اضافه کردما ..مثلا الان میخوای برا چی نظر بدی؟...نحوه ی مردن من؟ساناز؟both of them?..none of them?all of them?خدا نکنه؟ خدا بکنه؟ هزار ساله بشم؟هزار ساله بشه؟هزار ساله بشیم؟؟؟؟؟؟

زبان من لال نـــــــــــــــــــــــیــا.....

هوالمحبوب:


او نویسی های جلیل صفر بیگی:



هرچند که خسته ایم از این حال نیا !
شرمنده اگر ندارد اشکال نیا !


ما خط تمام نامه هامان کوفی ست !
آقای گلم زبان من لال نیا !!


             *****


یک عمر تو زخمهای ما را بستی
هرروز کشیدی به سر ما دستی

شعبان که به نیمه میرسد آقا جان
ما تازه به یادمان می آید هستی
      
              *****
سرتاسر جان  ما پر از تب نشده
چون جام جنون ما لبالب نشده

مامنتظریم ماه کامل بشود
دور قمری چهارده شب نشده

          *****
هرچند که بیمار تو هستیم همه
دیوانه ی دیدار تو هستیم همه

بین خودمان بماند آقا عمری
انگار طلب کار تو هستیم همه

              *****
ازشنبه درون خود تلمبار شدیم
تا آخر پنجشنبه تکرار شدیم

خیر سرمان منتظر دیداریم
جمعه شدولنگ ظهر بیدار شدیم

          *****
هرروز به ما اگر که سر هم بزنی
برریشه ی خواب ما تبر هم بزنی

آقا تو که خوب میشناسی مارا
زنگ درخانه را اگر هم بزنی.........

             *****
ازمزرعه های کوچک بعضی ها
برچیده شود مترسک بعضی ها

آقا خودمانیم چه کیفی دارد
وقتی بزنی به برجک بعضی ها

              *****
آقا تو که خوب میتوانی مارا
ازاین همه غربت برهانی مارا

لای کلمات ندبه پنهان شده ایم
تا اینکه بیایی وبخوانی مارا

                *****
نه شرم وحیا ، نه عار داریم از تو
اما گله بیشمار داریم ازتو

مامنتظر تونیستیم آقا جان
تنها همه انتظار داریم از تو

                ****
این مرد که در ره است باید اورا
میترسم اگر سرزده آید اورا

ازهرکه سراغ اوگرفتم دیدم
درشهر کسی نمیشناسد اورا...

             ****
عشق از پی او قدم قدم می اید
با لشکر خود به جنگ غم می آید

این جمعه وجمعه ها تمامش حرف است
عشقش بکشد ، سه شنبه هم می آید






کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد


 

خبـــــر بــــــه دورترین نقطه ی جهان برسد

نخواست او به منِ خسته بی گمان برسد


شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشمِ خودت

کسی کــــــه سهم تو باشد به دیگران برسد


چه می کنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر

بـــه راحتی کسی از راه نـاگهـــــــان برسد،...


رهــــــا کنی بــــــرود از دلت جــدا بـــــاشد

به آن که دوست تَرَش داشته به آن برسد


رهـــــــا کنی بروند و دو تا پرنده شوند

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد


گلایـــه ای نکنی بغض خـویش را بخــــــوری

که هق! هق!... تو مبادا به گوششان برسد


خدا کند که... نه! نفرین نمی کنم... نکند

به او کـــــــه عاشق او بوده ام زیان برسد


خدا کند فقط این عشق از سرم برود

خدا کند که فقط زود آن زمان برسد




 

هیچ کس نیست....

این شعرها دیگر برای هیچ کس نیست

نه! در دلم انگار جای هیچ کس نیست

 

آن قدر تنهایم کـــــــــه حتی دردهایم

دیگر شبیه دردهای هیچ کس نیست

 

حتی نفس هــــــــــای مـرا از مـن گرفتند

من مرده ام در من هوای هیچ کس نیست

 

دنیــــای مرموزی ست مـــا باید بدانیــــــــم

که هیچ کس این جا برای هیچ کس نیست

 

باید خدا هـــــــم با خودش روراست باشد

وقتی که می داند خدای هیچ کس نیست

 

من می روم هرچند می دانـم کــــــه دیگر

پشت سرم حتی دعای هیچ کس نیست

 

 

" نجمه زارع"

 

ولیکن......

بی عشق و محبت نتوان زیست ولیکن

یک دل ، دو محبت نپذیرد...

قلبی که به یک لحظه دوصد عشق پذیرد

بگذار که این قلب،غریبانه بمیرد




***بابا حق با اونه! قبول!حق داشته وداره.اصلا مگه من فوضووولم؟ به من چه؟فقط یکی میخواد بهش بگه  نمیخواست تا سال وچهلم  و هفته م صبر میکردی ، اقلاحرمت نگه میداشتی میذاشتی کفنم خشک بشه،بـــــــــــــــــــــــعـــــــــــد!!!!!!!

تا این رو گفتم ؛ فرزانه مرده بود از خنده!!!!  خودم هم خنده م گرفت.خیلی خندیدم  خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــی....

می توانی بروی قصه و رویا بشوی....

می توانی بروی قصه و رویا بشوی
راهی دورترین نقطه ی دنیا بشوی

ساده نگذشتم از این عشق ، خودت می دانی
من زمینگیر شدم تا تو ، مبادا بشوی

آی ! مثل خوره این فکر عذابم می داد ؛
چوب ما را بخوری ، ورد زبان ها بشوی

من و تو مثل دو تا رود موازی بودیم
من که مرداب شدم ، کاش تو دریا بشوی

دانه ی برفی و آنقدر ظریفی که فقط
باید از این طرف شیشه تماشا بشوی

گره ی عشق تو را هیچ کسی باز نکرد
تو خودت خواسته بودی که معما بشوی

در جهانی که پر از  وامق و  مجنون شده است
می توانی عذرا باشی،  لیلا بشوی

می توانی فقط از زاویه ی یک لبخند
در دل سنگ ترین آدم ها جا بشوی

بعد از این، مرگ نفس های مرا می شمرد
فقط از این نگرانم که تو تنها بشوی   
 
 
مهدی فرجی

برای قلب فشار چهل تنی سخت است....

هوالمحبوب:



قبول ! با من اگر هم که سر کنی سخت است
ستاره ی من و تو در تقارنی سخت است

نفس کشیدن بی تو تنفس زجر است
نفس کشیدن این بمب کربنی سخت است
 
بزن! ببند! بمیران! برای من ساده است
توجهی که به قلبم نمی کنی سخت است
 
دعا بکن که همین لحظه منفجر بشود
برای قلب (فشار چهل تنی) سخت است
 
تو را به قیمت آزاد می یرستم من
که جستجوی خدای تعاونی سخت است
 
چقدر منزجرم از هوای دود آلود
که زندگی وسط شهر نایلونی سخت است
 
قبول! شرح همینها ... (سه نقطه) بوق! ببخش
ببخش شرح همینها تلفنی سخت است
 
 
امیر مرزبان

خنده‌ی بی‌لب کی دیده؟؟؟؟؟....

هوالمحبوب:  

 

مردی بود حسین‌قلی
چشاش سیا لُپاش گُلی
غُصه و قرض و تب نداشت
اما واسه خنده لب نداشت. ــ

خنده‌ی بی‌لب کی دیده؟
مهتاب ِ بی‌شب کی دیده؟
لب که نباشه خنده نیس
پَر نباشه پرنده نیس.

شبای دراز ِ بی‌سحر
حسین‌قلی نِشِس پکر
تو رختخوابش دمرو
تا بوق ِ سگ اوهواوهو.تموم ِ دنیا جَم شدن
هِی راس شدن هِی خم شدن
فرمایشا طبق طبق
همه‌گی به دورش وَقّ و وقّ
بستن به نافش چپ و راس
جوشونده‌ی ملاپیناس
دَم‌اش دادن جوون و پیر
نصیحتای بی‌نظیر......

ادامه مطلب ...

๑۩۞۩๑ بــا تــشـکـــــر ๑۩۞۩๑



 

از کسانیکه از من متنفرند سپاس، آنها مرا قویتر میکنند.


از کسانیکه مرا دوست دارند ممنونم،آنان قلب مرا بزرگتر میکنند.
از کسانیکه مرا ترک می کنند متشکرم، آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست.


از کسانیکه با من می مانند سپاسگذارم، آنان بمن معنای دوست داشتن واقعی را

نشان می دهند